وبسایت روشنگری

وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

در ادبیات کلیشه ای و بیانیه وار به سرعت می توان «نقطه چین» های فرمول «بیانیه» را پر کرد و با آب و تاب همه تقصیرها را بر گردن استعمار و سپس اشاعه فرهنگ اباحه گری و سیاست های نادرست شهرداری تهران و قالیباف و ... انداخت و خواستار مجازات عاملان و مسببان این حرکت مذبوحانه شد که البته چنین ادبیاتی بیش از 90 درصد قال و مقال ها را تشکیل می دهد و البته بیشتر هم از جانب کسانی است که متاسفانه دست اندرکار هستند و جدا از دلسوزی این نوع ادبیات را بیشتر برای فرار به جلو و ...

برداشتن تقصیر کم کاری و نشناختن فضای اجتماع از گردن خود بکار می گیرند. بهترین کار در این شرایط صدور بیانیه و مصاحبه نیست - که البته سهل ترین و سطحی ترین کار است - و احتمالن صادر کننده و گوینده اش در رقابتی نه چندان آشکار خود را دلسوزترین فرد به ساخت سیاسی و اجتماعی و مردم هم نشان خواهد داد!

اما از منظری پدیدار شناسانه این ماجرا از چند بعد قابل بررسی و تعمق است :

-1 بلافاصله پس از آمدن خبر بر خروجی ها و انعکاس تصاویر قابل انتشار! معدود در رسانه های داخلی - که البته تصاویر عیان تر را می باید در فیس بوک دید که بسیار عریان تر هستند - در اولین برخورد همانطور که همیشه و بیشتر به دنبال «مقصر» می گردیم به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و شخص قالیباف حملات تندی شد که عامل ماجرا شما بودید که کنترل نکردید و ... «مقصر تراشان» که این روزها از همه پدیده های ناخوشایند برای تسویه حساب سیاسی و جناحی با شهردار استفاده می کنند، آن قدر در ادبیات مبتذل خود پیش رفته اند که در روزهای بعد فرصت را مغتنم شمرده و از احتمال مسدود شدن «تونل توحید» - یکی از اوج های کار مدیریتی وی - نیز سخن گفتند. اگر دلسوزی در این مملکت هست به طور قطع می بایست با چنین افراد و گروه هایی برخورد قاطع قضایی کند به جرم آشکار «نشر اکاذیب» که البته این عنوان گویا سندش فقط برای مطبوعات خورده است! و دم دستی ترین تعریف متهم کردن برای آنان تلقی می شود.

-2 «فیس بوک» و فراتر از آن فضای مجازی در حال تاثیر گذاشتن بر جامعه ایرانی است. هر چند که این سایت «شبکه اجتماعی» در ایران «فیلتر» است اما براحتی یک نوجوان هم اگر قصد استفاده را داشته باشد، از آنجا که به مدد گسترش تکنولوژی دستی در تکنیک های رایانه ای یافته است به «فیلترینگ» کلک مرغابی زده و از دروازه های ممنوعیت عبور کرده و به فضای دلخواه دسترسی می یابد.

سخن تلخ اینکه متاسفانه در «فضای مجازی» به شکل بسیار فعال علیه ساختار فعلی سیاسی و عقیدتی کشور کار می شود و تا کنون سیاست گزاران نتوانسته اند «بدیل جذابی» برای شبکه ای مثل فیس بوک عرضه کنند و البته در این فضا به شکل روزمره شاهد تشکیل «کمپین» های مختلف هنجارشکن و ساختارشکن هستیم (نمونه دیگر جشنی با عنوان خز بازی در پارک پردیسان است که منشاء آن قراری فیس بوکی بود) قابل ذکر است که خطر چنین رویکردهایی در فضای مجازی بارها از سوی نخبگان فرهنگی، تحلیل گران و کارشناسان یادآوری گردیده و کالبدشکافی شده است اما باز هم شاهد روی آوردن بسیاری از جوانان و نوجوانان به این شبکه اجتماعی هستیم و مشاهده شده است که متاسفانه بسیاری دختران خانواده های متدین هم در فیس بوک در ارائه تصاویر خصوصی از عکس های بی حجاب خود یا دوستان شان استفاده کرده اند و در مجموع در این فضا کمتر عکس محجبه ای از افراد می بینیم و از طرفی بخاطر ممنوعیت رسمی برای استفاده از این فضا عملن افراد معتقد به مبانی وارد آن نشده و یک «تک گویی ساختارشکنانه» در فضای فیس بوکی حاکم است.

مقایسه تحولات در مقطع 35 ساله ایران - از پیش از انقلاب تاکنون - نشانگر شدت تغییرات حتا در مخالفت خوانی است. انقلابیون پیش از سال 57 می بایست با هزاران دردسر اطلاعیه یا نواری از رهبر انقلاب در خارج از کشور یا دکتر شریعتی را بدست آورده و آن را تکثیر و توزیع نمایند که به علت تعداد کم چاپخانه ها هر آن این فرآیند در معرض لو رفتن بود و فعالان و مبارزان در خطر دستگیری اما در فضای مجازی و مقطع کنونی هر آن می توان تحرکاتی - با قابلیت رصد بسیار سخت - انجام داد و به تشکیل «کمپین» و ... پرداخت که یک نمونه کم خطر و پر مخاطبش در «آب پاشی پارک آب و آتش» بروز کرد - با آن ژست خاص تفنگ های بزرگ پلاستیکی و حضور بسیار افراد بد حجاب و بی حجاب و در معدودی عکس با حجاب یا افراد همراه با خانواده یعنی زن و شوهر و فرزند - و قابل ذکر است که سرمنشاء بسیاری از تحولات حال حاضر خاورمیانه و به تصمیم رسیدن برای تظاهرات و اعتراض و ... برخلاف انقلاب اسلامی ایران که از حسینیه ها و مساجد و حوزه ها - سال 42 تا 57 - رستن گرفت اما خاستگاهی «ویکی لیکسی» و «فیس بوکی» یا در فضای مجازی داشته اند. 

-3 سخن را کوتاه کنیم زیرا ممکن است به برخی مذاق ها خوش نیاید چرا که ما هر گاه به کسی می گوییم نصیحت مان کن هم بعضن انتظار داریم تا مدح و تعریف مان کند! چه رسد به اینکه کسی بیاید و بدون دعوت شروع کند به انتقاد از ما و ناکارامدی ها را عنوان کردن و بیرون ریختن نقائص.

جامعه ایرانی تشنه شادی است. اگر به جامعه شادی مشروع ندهیم به سمت شادی نامشروع می رود، به سمت «اکس پارتی» که از دهه قبل بود و جشن های بی بند و باری که یک نمونه اش را دیدیم. این شادی مشروع را می بایست تعریف کنیم و برایش برنامه ریزی داشته باشیم. می توان این شادی را از سفرهای دسته جمعی خانوادگی، کوه نوردی و اردو و ... حاصل کنیم یا از سایر جوامع بخش های همخوان با فرهنگ و عادات مان را استخراج و به شکل بومی عرضه شان نماییم.

جامعه ایرانی را می بایست به سمت شادی برد، جامعه ای که از10 سال جنگ و دوران پر بحران و فشار سازندگی و توسعه سیاسی و سپس 6 سال پر گیر و دار مبارزه دولت با گروه های ذی نفوذ قبلی و جر و بحث های بین قوا و کشانیدن این دعواها به میان مردم در گذر بوده است و امروزه نیز بیم و هراس تحول ساختار اقتصادی را دارد و با انواع بحران های اجتماعی مانند طلاق و بیکاری و موادمخدر و ... سر و کار دارد و رقبای تازه نفس و پر جاذبه و مهار نشدنی برای بر هم زدن انتظام سنتی و طبیعی جامعه مانند ماهواره و اینترنت و فضای مجازی یافته است.

واقعیت آن است که در این میان «دلسوزی» با «ساده اندیشی»، «ساده سازی» و «ساده لوحی» و اتهام زدن به دیگران و مقصر جلوه دادن دیگری برای سرپوش گذاشتن بر ناکارامدی خود بسیار تفاوت دارد و هر روزه ما با «سخنان فراوانی در ظاهر دلسوزانه ولی در باطن ساده انگارانه» مواجهیم. نمونه آن سخن عزیز محترمی در دستگاهی اجرایی است که مثلن تاکید کرده است: «ضرورت دارد تا سند پیشگیری از طلاق را تهیه و تدوین کنیم»؟! راستی مگر تحولات و چالش های جامعه منتظر باید و نباید ما خواهد ایستاد؟ منتظر تنظیم سند ما برای پیشگیری از طلاق یا اعتیاد؟

بهتر است در شرایط فعلی کمتر سخن بگوییم و بیشتر فکر کنیم و فکرهای سنجیده را اجرایی و عملیاتی کنیم. قدری با خود بیندیشیم که عقل کل نیستیم و اگر چنانچه بودیم جامعه سمت و سویی اینچنین نداشت. کمتر نسخه بپیچیم. به کارشناسان و آسیب شناسان بیشتر میدان و مجال دهیم. تا تریبونی می بینیم حس افاضه گویی مان نجنبد! راستی بسلامتی وزارت جوانان و ورزش دار هم که شدیم و قبلش هم که سازمان ملی جوانان داشتیم که البته در دولت های مختلف بعضن تا حد - سازمان رای - تقلیل داده می شد. انشاالله که بحران های جوانان و جامعه به مدد تدبیر آقایان مسئول که دستانی پر از پر بودجه و اعتبارات دارند مهار شود! یا آنکه محبت فرموده و محترمانه کنار بروند یا اینکه نمایندگان زحمت استیضاح شان را بکشند. که البته جوان بیشتر به محبت و باور کردن و میدان دادن و شادی و امید به آینده نیاز دارد تا طرح های بلند پروازانه و غیر اجرایی و آمار و عملکرد و ساختمان های مجلل اداری و دور بودن ذهنیت مدیران از عینیت جامعه.

اگر جامعه را به سمت شادی تدبیر شده نبریم و انرژی جوانی را نشناسیم و هدایت و بارورش نکنیم، بسیاری بدخواه هستند که برای جوان و جوانی نقشه بکشند و برایش برنامه بیافرینند.
امید حلالی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: رضا غلامی ׀ تاریخ: سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com