وبسایت روشنگری

وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

سابقه کوهنورد در دوران فعالیتش در تهران و استانبول پر است از ارتباطات پیچیده، فاسد و مشکوک با مقامات انگلیسی و ترک که از او یک جاسوسه تمام عیار ساخته است. دامنه روابط غیرقانونی و مساله‌دار او به حدی بود که مدیر کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد دولت خاتمی، در نامه‌ای به خوشرو، معاون اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهور، مراتب فعالیت غیرقانونی کوهنورد را به عنوان همکار شبکه CNN ترک به اداره کل روابط عمومی دفتر ریاست جمهوری اعلام می‌کند.

کوهنورد پس از اخراج از روزنامه همشهری با روزنامه‌های شرق و اعتماد ملی همکاری می‌کرد. نگاهی به سیاهه فهرست پادوهای بریتانیا در بی‌بی سی فارسی نشان می‌دهد که عمده آنها در روزنامه‌های زنجیره‌ای کار می‌کرده‌اند؛‌ روزنامه‌هایی که با وقاحت تمام پس از افتادن چند باره تشت رسوایی‌شان هنوز به فعالیت خود ادامه می‌دهند.

ارائه این فهرست آلوده مشخص می‌کند که چه کسانی در شرق و اعتماد و چلچراغ و اعتماد ملی و ... علاوه بر گذراندن دوران کارآموزی مشق نوکری بیگانگان می‌نوشته‌اند. در واقع این رسانه‌ها در دورانی نسبتا طولانی کارگاه تربیت نیرو برای بی‌بی سی و صدای آمریکا بوده‌اند. آیا این نشریات اکنون نیز چنین نقشی دارند؟

جاسوسه‌ای به نام نفیسه کوهنورد نفیسه کوهنورد مجری برنامه نوبت شما بی‌بی سی فارسی، متولد دی ماه 1356 شهرستان ارومیه است.

خانواده کوهنورد اصالتا ارمنی بودند که بعد از انقلاب مسلمان (سنی) شدند. البته اطرافیان و نزدیکان خانواده کوهنورد می‌گویند در پذیرش اسلام توسط این خانواده حرف و حدیث هایی وجود دارد. بعد از گذراندن دوران دبیرستان، تحصیلاتش را در دانشگاه شهید بهشتی تهران در رشته مدیریت بازرگانی ادامه داد. او می‌گفت هر کاری شدنی است، کافی است راهش را پیدا کنی.

 

* اغواگری و رابطه برای نمره

لیلا یکی از همکلاسی‌های نفیسه در خاطراتش از دوران دانشگاه با نفیسه نوشته: «نفیسه هیچ وقت سر کلاس درس بویژه اگر استاد، مرد بود، به درس دقت نداشت. و می‌گفت مهم نمره است که من بلدم چطوری آن را بگیرم. او از هنر زنانگی‌اش خوب استفاده می‌کرد. وضع مالی خوبی داشت. لباس‌های شیک و خوب می‌پوشید و خیلی از پسرهای دانشگاه دنبالش بودند.

ترم چهارم بود که با یکی از استادهای دانشگاه (به دلایل مختلف از ذکر نام استاد خودداری شده است) که در سازمان حسابرسی هم کار می‌کرد رابطه برقرار کرد و رابطه آنها بسیار نزدیک شد. بعد از گذشت مدتی نفیسه به عنوان دستیار استاد در سازمان حسابرسی مشغول به فعالیت شد».

لیلا دوست دوره دانشگاهی نفیسه می‌گوید: «نفیسه همزمان که به عنوان دستیار استاد در سازمان حسابرسی فعالیت می‌کرد و با او رابطه داشت، با سایر اساتید دانشگاه نیز رابطه برقرار می‌کرد و با آنها راحت بود. این موجب عصبانیت استاد می‌شد».

استاد مدیریت بازرگانی چند بار هم از نفیسه درخواست ازدواج کرده بود اما نفیسه به بهانه‌های مختلف از جمله اینکه پدر و مادرم با ازدواج با غیر همشهری‌ام مخالفند و باید آنها را راضی کنم، کار را به تاخیر می‌انداخت.

لیلا می‌گوید وقتی به نفیسه می‌گفتیم این کار را با استاد نکن، می‌گفت «تازه تو آب نمک خوابوندمش اول پایان‌نامه‌ام رو می‌نویسه بعد اگه خواستم بهش اوکی می‌دم».

بعد از گرفتن پایان‌نامه رابطه نفیسه و استاد سرد شده و رفته رفته به پایان رسید. لیلا می‌گوید: «استاد هر زمان نام نفیسه می‌آید با ناراحتی می‌گوید: «من شکست بدی را در زندگی‌ام تجربه کردم». من هم خیلی ناراحت می‌شم وقتی می‌بینم نفیسه اینقدر راحت از جنسیتش استفاده می‌کنه تا به اهدافش برسه. من به عنوان یک دختر از اینجور رفتارها متنفرم. نفیسه در واقع با هر کی بود و با هیشکی نبود. »

 

* ارتباط با بهروز چروک

سمیرا از هم‌دوره‌ای‌های نفیسه می‌گوید: «ترم آخر دانشگاه، نفیسه با یکی از دانشجوها رابطه برقرار کرد که به بهروز چروک معروف بود. بهروز کلا آدم نچسبی بود و همه متعجب بودند که چرا نفیسه با او دوست شده است.» اما بعدا مشخص شد که بهروز مثل سایرین اصلا برای نفیسه مهم نبوده است. در واقع نفیسه از او به عنوان پله دیگری از پله‌های نردبان ترقی‌اش استفاده کرده است.

کار در روزنامه همشهری هم به هیچ عنوان با رشته دانشگاهی او سازگار نبود اما نفیسه فقط و فقط به خاطر مطرح شدن به دنبالش رفت. بهروز چروک که نفیسه به قول خودش آن را تور کرده بود، بازاریاب یک مجله بود. نفیسه از طریق آشنایی با بهروز توانست با یک واسطه، با روزنامه همشهری آشنا شود.

روزنامه همشهری در آن زمان نیازمند یک مترجم ترک بود که به ترکی استانبولی تسلط داشته باشد و بتواند برخی خبرها را در آن زمینه ترجمه کند. در یک جلسه که در کافه 35 گاندی برگزار شد قرار شد چند نمونه از کارهای ترجمه‌ای نفیسه مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه را به او بگویند.

بعد از مدتی کار نفیسه مورد تایید قرار گرفت و اولین مطلبی که به عنوان ترجمه از او پذیرفته شد درباره اردوغان بود. کار ادامه پیدا کرد و رفته رفته نفیسه وارد سرویس بین‌الملل صفحات لایی همشهری شد. بعد از اینکه جای پای نفیسه در روزنامه محکم شد رابطه نفیسه با بهروز چروک هم قطع شد.

 

* پیوند با بی‌بی‌سی

بعد از مدتی نفیسه درست هنگامی که در روزنامه همشهری داشت به جاهای خوبی می‌رسید، با مرتضی رهبری (نام مستعار) کارمند شبکه بی‌بی‌سی فارسی در ایران آشنا شد و رفت و آمدهایش با او شروع شد. مرتضی رهبری، آن زمان مسؤول شناخت و گزینش جوانانی بود که زمینه کار و فعالیت برای دولت انگلیس را در ایران در زمینه‌های مختلف داشتند. او جوانان ایرانی که توانایی کار و فعالیت برای انگلیس را دارند شناسایی و بعد از تحقیقات به قسمت مربوط (دفتر آموزش) معرفی می‌کند.

بعد از آشنایی نفیسه با مرتضی رهبری؛ نفیسه به همه به اصطلاح موفقیت‌های خود پشت پا زد و خود را آماده کار در عرصه دیگری (کار برای انگلیس) کرد.

 

* دوره 3 ماهه تخصصی «اطلاعات و نفوذ»

بعد از مدتی نفیسه توسط مرتضی رهبری به شخص دیگری به نام بهنام دفتری (مستعار) معرفی شد. او مسؤول دفتر آموزش خبرنگاران شبکه بی‌بی‌سی در تهران بود. بعد از معرفی، دوره آموزشی نفیسه در تهران خیابان ولیعصر، شروع شد. دوره آموزشی 6 ماهه بود. بعد از گذراندن دوره آموزشی و قبولی در آزمون‌های در نظر گرفته شده، فعالیت‌های نفیسه شروع شد. نفیسه در ابتدا مسؤول جذب و گزینش دانشجویانی بود که زمینه مخالفت با جمهوری اسلامی را داشته و از لحاظ تحصیلی نیز تخصص کافی برای انجام فعالیت‌های مورد نظر سازمان را داشته باشند.

او ابتدای کار به سراغ دوم‌خردادی‌ها و دفتر تحکیمی‌ها رفت زیرا دوستان زیادی در آنجا داشت و می‌توانست خیلی سریع خودی نشان دهد. او خود را در طول این سال‌ها دوم خردادی معرفی کرده بود و خیلی‌ها در دانشگاه او را از طرفداران پر و پا قرص محمد خاتمی می‌دانستند. بعد از 6 ماه فعالیت، نفیسه توانست نزدیک به 20 نفر را به مرتضی رهبری معرفی کند. بعد از قبولی در این آزمون، همچنین گذراندن دوره 3 ماهه تخصصی «اطلاعات و نفوذ» که در آن نحوه رابطه با سفارت و ... آموزش داده می‌شد، نفیسه به عنوان مسؤول هماهنگی اعتراض‌های تجزیه‌طلبان کرد و ترک در آذربایجان و شهرهای آذری‌زبان انتخاب شد.

 

* هماهنگی تجزیه‌طلبان

بهنام دفتری در ابتدای کار شخصی را به نام امیر مدرسی (مسؤول سابق هماهنگی اعتراض‌های تجزیه‌طلبان در شهرهای آذربایجان) به نفیسه معرفی کرد تا هماهنگی‌های لازم را جهت واگذاری مسؤولیت مورد نظر در آذربایجان انجام دهد. نفیسه بعد از یک هفته همه کارها را از امیر مدرسی تحویل گرفته و فعالیت خود را شروع کرد.

ابتدای امر جلسات مختلفی با افراد سرشناس در بحث تجزیه‌طلبی گرفته شد و شورای تجزیه طلب‌های ترک متشکل از افرادی مانند پرویز محمدی، عیسی یگانه، سیف علی دلیری، عباس لسانی، سید حیدر بیات، علی حاج‌محمدی و ... تاسیس شد. همه جلسات شورای تجزیه طلب‌های ترک در محله قهرمان (محله‌ای که نفیسه در آن بزرگ شده بود) برگزار می‌شد. سپس قرار شد یکی از این افراد رابط وزارت خارجه انگلیس با ترکیه و دیگری رابط انگلیس با آذربایجان باشند.

بعد از آن جلسه‌ای با تجزیه‌طلبان کرد نیز برگزار شد، افرادی مانند ابراهیم جهانگیری، عرفان تارین، اسماعیل زارعی، دلشاد جمشیدی، رضا امینی، نزار کوهستانی، کامیار روژهلات، خابات رسولی، هاوار بازیان و ... شورای تجزیه کردستان مستقل را تاسیس کردند. همه جلسات شورای تجزیه طلب‌های کرد نیز در یکی از ویلاهای دهکده بند برگزار شد.

بعد از چند هفته با برگزاری جلسات مداوم، کارها ساماندهی شد. قرار شد سایر جلسات با حضور معاون نفیسه (قاسم اکبری) در ارومیه و نقده برگزار شود و وی گزارش جلسات را به نفیسه در تهران تحویل دهد. رابط‌های نفیسه با شوراهای تجزیه طلب کرد و ترک، رضا امینی و پرویز محمدی بودند.

 

* رابط سفارت انگلیس لو رفت

با شدت گرفتن برخی حرکت‌ها، رفت و آمدهای رابط نفیسه (سهیلا) با سفارت انگلیس در تهران زیاد و زیادتر شد که در نهایت منجر به دستگیری وی گردید؛ سهیلا دانشجوی رشته زبان و اصالتا اهل کرمانشاه بود. نفیسه تا زمانی که شخص دیگری را جایگزین کند مجبور شد شخصا برخی فعالیت‌ها و حرکت‌ها را به سفارت انگلیس در تهران گزارش دهد، به همین دلیل رفت و آمدهای نفیسه به سفارت زیاد شد.

 

* ارتباط با دالتون، مأموریت در استانبول

در یکی از این جلسات، دستیار ریچارد دالتون (سفیر وقت انگلیس در تهران) دستور نامه‌ای مبنی بر لزوم تقویت فعالیت‌های گروه‌های ترک و کرد زبان ترکیه در مقابل تحرکات ایران در منطقه را به نفیسه داد. در این دستورنامه مقرر شد نفیسه همه وقت خود را صرف گروه‌های مختلف تجزیه طلب استانبول کرده و بقیه کارها را به شورای هماهنگی تجزیه طلب‌ها در ایران بسپارد؛ نامه‌ای که نفیسه را مجبور می‌کرد فضای تازه‌ای در زندگی خود تعریف کند.

به همین دلیل نفیسه وقت خود را صرف ترکیه و فعالیت‌های آن کرده و کار هماهنگی شورای تجزیه طلب‌ها در ایران را موقتا به معاون خود (قاسم اکبری) سپرد. کوهنورد طی 3 روز همه اسناد و مدارک و فعالیت‌ها را جمع‌بندی کرده و به «قاسم اکبری» واگذار کرد. بعد از آن همه کارهایی که در ارومیه و نقده انجام داده بود را به سفارت انگلیس در تهران تحویل داد تا آنها در جریان کامل فعالیت‌های وی در ارومیه و نقده قرار بگیرند.

وی در راستای زمینه سازی برای سفر به ترکیه مجبور شد ایده و برنامه‌های جدیدی را طراحی کند تا مدیریت روزنامه همشهری را مجاب به پذیرش سفر به ترکیه و تهیه گزارش از آن کشور کند. او به دفتر مدیر رفته و اعلام کرد شبکه سی‌ان‌ان ترک ناب‌ترین خبرها را از ایران به ترکیه ارسال می‌کند و ما همیشه چند گام از آنها عقب هستیم برای همین لازم است فضایی مهیا شود که ما دفتری در استانبول داشته باشیم و ما نیز تازه‌ترین اخبار، مصاحبه‌ها و گزارش‌ها را از این کشور داشته باشیم.

مدیریت روزنامه نیز بعد از 3 روز پاسخ مثبت خود مبنی بر فرستادن یک خبرنگار به استانبول را اعلام داشت و قرار شد نفیسه به صورت آزمایشی سفری به استانبول داشته باشد.

 

* مصاحبه و جلسه خصوصی با گل و اردوغان

در ابتدای ورود به ترکیه نفیسه با رابطی که از قبل مشخص شده بود ملاقات کرده و هماهنگی‌های لازم جهت تشکیل جلسات مورد نیاز در استانبول را انجام داد. در کنار آن نفیسه با مقامات ترک نیز مصاحبه و گفت‌وگوهایی داشت. اولین مصاحبه نفیسه با مقامات ترک، با عبدالله گل بود و بعد از آن هم با رجب طیب اردوغان مصاحبه و گفت‌وگو کرد. سفر نفیسه به ترکیه و البته گزارش‌های او شک و شبهه‌های زیادی را در فضای خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها به وجود آورد، زیرا حواشی گزارش‌ها و مصاحبه‌های نفیسه کاملا غیرعادی بود و در فضای کاملا خصوصی برگزار شده بود.

به عنوان نمونه نفیسه بعد از مصاحبه با اردوغان، در بعد از ظهر همان روز، جلسه خصوصی یک ساعته با اردوغان داشت که موجب تعجب شده و سوال‌های زیادی را ایجاد کرد و سوال‌هایی که نفیسه از عبدالله گل و اردوغان پرسیده بود کاملا شخصی و بدون هماهنگی با دفتر روزنامه بود. گزارش‌ها و مصاحبه ها، در 2 روز متوالی انجام شده و او اضافه بر سازمان، مابقی روزهای هفته را در استانبول مانده بود. (در واقع نیاز به ماندن یک هفته‌ای برای نفیسه نبود. اما با اصرار یک هفته در ترکیه مانده بود.) سوال این بود که نفیسه در این مدت چه کار کرده است؟

برای اولین بار بود که یک گزارشگر زن ایرانی توانسته بود با مسؤولان بلند پایه ترکیه مصاحبه اینچنینی انجام دهد و جلسه خصوصی داشته باشد!

فعالیت‌ها و جلسات مشکوک نفیسه در استانبول از دید نیروهای امنیتی ایران پنهان نماند و کار به جایی رسید که شایعه پناهندگی نفیسه به ترکیه نیز بر سر زبان‌ها افتاد. بعد از فشارها توسط نیروهای امنیتی، نفیسه مجبور به بازگشت به ایران شد. حتی در رسانه‌ها مطرح شد تحرکات نفیسه کوهنورد بوی جاسوسی برای ترکیه و انگلیس می‌دهد.

 

* انکار سفارت انگلیس

با بالا گرفتن حرف و حدیث‌ها علیه نفیسه کوهنورد و متهم شدن نفیسه به جاسوسی برای انگلیس، دستیار ریچارد دالتون سفیر وقت انگلیس در تهران اعلام کرد که بین وزارت خارجه انگلیس و هیچ یک از خبرنگارهای داخلی (اشاره به نفیسه کوهنورد) هیچ‌گونه رابطه‌ای وجود نداشته و ادعاهای دستگاه امنیتی ایران کاملا بی‌اساس است. خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری نیز در واکنش به صحبت‌های سفارت انگلیس درباره نفیسه نوشتند: «ماموریت نفیسه به نام همشهری به کام بی‌بی‌سی».

او بعد از بازگشت به تهران شخصی را به نام «مارال داشلی» به عنوان رابط خود با سفارت انتخاب کرد و همه گزارش‌های تهیه شده را از طریق وی به سفارت انگلیس منتقل کرد. رفته رفته حساسیت نسبت به نفیسه بیشتر شده و تحقیقات درباره عملکرد وی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی رسانه‌ها مطلبی را با عنوان رابطه و همکاری غیر قانونی نفیسه کوهنورد با شبکه غیرقانونی سی ان‌ان ترک منتشر کردند.

با افشای روز‌افزون فعالیت‌های نفیسه، شایعه جاسوسی وی برای انگلیس و ترکیه نیز قوت پیدا کرد و سرانجام منجر به اخراج وی از روزنامه همشهری شد.

 

* خروج غیرقانونی از کشور

بعد از مطرح شدن جاسوسی و ممنوع‌الخروج شدن نفیسه، فعالیت‌های او محدود شد تا بتواند در یک زمان مناسب از ایران خارج شده و به لندن برود. او ادامه فعالیت‌های خود مشغول بود و گزارش‌های خود را توسط رابطش «مارال» به سفارت می‌فرستاد و بارها و بارها به بهانه دیدار خانواده نیز به ارومیه سفر کرده و از نزدیک فعالیت‌های شوراها را نیز مورد بررسی قرار می‌داد. در یکی از سفرهایی که به نقده رفته بود «مارال داشلی» با نفیسه تماس گرفت و به وی گفت طبق اخباری که از سفارت به دست ما رسید احتمال دستگیری نفیسه توسط نیروهای امنیتی ایران شدت پیدا کرده به همین دلیل همه کارها را به معاون خود تحویل داده و بار سفر خود را برای رفتن به انگلیس ببندد.

شخص رابطی که قرار شد نفیسه را منتقل کند (غضنفر) فردای آن روز به ارومیه آمد تا از همانجا کارها را هماهنگ کند زیرا خطر بازگشت نفیسه به تهران زیاد بود. به علت ممنوع‌الخروج بودن، نفیسه مجبور شد به صورت قاچاقی و غیر قانونی از ایران سفر کند. نفیسه در خاطراتش سخت‌ترین لحظات خود را آواره بودن در کوهستان‌ها برای گذر از مرز و فرار از ایران می‌داند.

او می‌گوید: «سخت‌ترین لحظه‌های عمرم، فرار از ایران و رفتن به دیار غربت بود. آن هم با آن وضعیت اسفناک و دشوار. اما غضنفر واقعا به من کمک کرد. او بسیار به من روحیه داد و انصافا حق بزرگی بر گردن من دارد. او آنقدر به من در سختی‌های کوهستان لطف کرد که هیچ وقت نمی توانم آن را جبران کنم».

 

* حضور در لندن

بعد از فرار به ترکیه، نفیسه به لندن رفته و در آنجا با «مهشید نادری» آشنا شد. مهشید نادری مسؤول آموزش و هماهنگی زنان فارسی زبان در رسانه‌های لندن است. او بعد از شناسایی و مصاحبه با زنان و دختران فارسی‌زبان تشخیص می‌دهد که هر یک از آنها در چه قسمتی مشغول به فعالیت شوند. البته ابتدای امر به ظاهر از بخش رادیو و تهیه گزارش‌های کوتاه شروع می‌شد. نفیسه بعد از رفتن به لندن که بنا به سفارشات با مهشید نادری آشنا شده بود، مهشید او را با نادر سمیعی آشنا کرد.

نادر مسؤول دفتر گروه فعالیت‌های تجزیه‌طلبان در لندن (چشم روباه) بود. او با پوشش خبرنگار آزاد و گردشگری و... ایرانیانی را که برای سیاحت به لندن می‌آمدند جذب و در نهایت آنها را تشویق به کار در انگلیس و تشکیل خانواده و گرفتن اقامت در لندن می‌کرد.

 

* مسؤول دفتر جذب تجزیه‌طلب‌ها در استانبول

بعد از آموزش، نفیسه کار خود را از همان لندن شروع کرد و بعد از 4‌ماه به عنوان مسؤول دفتر جذب و گزینش و فعالیت‌های تجزیه‌طلب‌ها در استانبول معرفی شد. دفتر استانبول چند هفته‌ای می‌شد که مسؤول نداشت و نادر، نفیسه را به عنوان مسؤول آن معرفی کرد. بعد از گذشت یک هفته نفیسه به همراه «غضنفر» تحت عنوان خبرنگار به استانبول سفر کردند و اتاقی در هتل جواهر در محله «شیشلی» رزرو کردند تا بتوانند در فرصت مناسب خانه مناسبی برای اقامت دست و پا کنند. نفیسه برای جبران لطف‌هایی که غضنفر به او داشته بود، غضنفر را به عنوان معاون خود معرفی کرد تا باز با کمک او بتواند کارهای خود را جلو ببرد. بعد از گذشت یک هفته غضنفر خانه‌ای 50 متری در یکی از کوچه پس‌کوچه‌های خیابان استقلال در میدان تقسیم، دست و پا کرد.

در طول مدت یک سال 5 نفر از توریست‌های ایرانی که به استانبول سفر کرده بودند جذب بی‌بی‌سی شده و نزدیک به یکصد نفر عضو گروه‌های تجزیه‌طلب ‌ترک و کرد شدند. در کنار این کارها برخی گزارش‌ها و خبرها نیز برای رادیو بی‌بی‌سی ارسال شد تا پوشش خبرنگاری همچنان حفظ شود.

 

* فعالیت با نام مستعار

نام مستعار نفیسه در استانبول «لیلا باغچه‌لی» بود. در تمام این مدت غضنفر در کنار نفیسه (لیلا باغچه‌لی) بود و رابطه نفیسه با غضنفر به شکلی بود که همه فکر می‌کردند آنها زن و شوهر هستند. نفیسه 4 سال با غضنفر در کنار هم زندگی کردند اما بنابه گفته غضنفر هیچگاه تصمیم به ازدواج نگرفتند. غضنفر معتقد بود ازدواج متعلق به کشورهای جهان سوم است.

او همیشه می‌گفت: وقتی می‌شود کنار هم زندگی و مشکلات روحی و جسمی همدیگر را رفع کرد بدون اینکه زیر بار تعهد و مسؤولیتی بروی، چرا خودت را محدود کنی؟ اما برخی افراد جذب شده بعدها ادعا کردند که با شخصی به نام غضنفر آشنا شده و او به شیوه‌های مختلف آنها را اغفال کرده و با آنها رابطه برقرار کرده است. حتی برخی از آنها ادعا کردند بچه‌هایی که در شکم دارند از غضنفر بوده که خود را خبرنگار بی‌بی‌سی معرفی کرده است. با بالا گرفتن اعتراض‌ها مسؤولان لندن‌نشین مجبور شدند برای آرام کردن اوضاع غضنفر را از قسمت مربوطه منتقل کنند. اما سعید وطنخواه که مسؤول جذب و گزینش کارمندان بی‌بی‌سی است و مدتی نیز در استانبول بوده و عملکرد نفیسه را از نزدیک دیده بود به همین دلیل به نادر سمیعی گفت که نفیسه را برای کار در بی‌بی‌سی در نظر گرفته است. نادر هم با درخواست سعید موافقت کرد و قرار شد نفیسه به لندن منتقل شود.

 

* گروه بهایی جوانان بدون مرز

ساناز قاضی‌زاده خبر پذیرش در بی‌بی‌سی را به کوهنورد می‌دهد. ساناز خواهر فرناز قاضی‌زاده (مجری بی‌بی‌سی فارسی) است. او در حال حاضر هم در شبکه بی‌بی‌سی فارسی و هم در شبکه من و تو در برنامه من و تو پلاس مشغول به فعالیت است. نفیسه با ساناز قاضی‌زاده از طریق گروه بهایی «جوانان بدون مرز» آشنا شد.

ساناز قاضی‌زاده یکی از ناظران گروه «جوانان بدون مرز» در لندن بود. فعالیت‌های ساناز قاضی‌زاده (یکی از ناظران گروه جوانان بدون مرز) و گروه «چشم روباه» در برخی قسمت‌ها با هم مشترک است و هر از گاهی مسؤولان گروه‌ها در جلسه‌ای موسوم به «ژورنالیست‌های لندنی» گرد هم جمع می‌شوند تا سر موانع پیشبرد اهداف مشترک گروه‌ها صحبت کرده و مشکلات به وجود آمده یا مشکلات احتمالی آینده را مورد بحث و بررسی قرار دهند.

 

* بهزاد بلور و علی همدانی؛ 2 شرور

بعد از انتقال از استانبول به لندن، نفیسه به همراه مهشید نادری به ساختمان بی‌بی‌سی رفت و بعد از تکمیل پرونده و مشخصات و... وارد استودیوی بی‌بی‌سی شد. قرار شد نفیسه تا یک‌ماه آزمایشی باشد و بعد از گذشت دوره آزمایشی و آشنایی با کار، در صورت صلاحدید فعالیت خود را شروع کند.

نفیسه در خاطرات خود از روز ورود به دفتر مرکزی شبکه بی‌بی‌سی اینگونه یاد کرده است: «علی همدانی و بهزاد بلور روز اول یه جوری با من روبه‌رو شدن که انگار 10 ساله رفیق فابریک همدیگه‌ایم اما فرناز با اینکه من خواهرشو می‌شناختم خیلی سخت و یخی برخورد کرد.

بعدا فهمیدم که فرناز کلا اینجوریه و تو بی‌بی‌سی فقط با چند نفر (مسعود بهنود، عنایت فانی و صادق صبا و...) خوبه و بقیه را اصلا محل نمی‌ذاره. منم کلا سعی می‌کنم زیاد دم پرش نباشم». علی همدانی، دوست‌پسر فرن تقی زاده(از مجریان بی‌بی‌سی) است و مدت‌هاست که با هم رابطه دارند. علی همدانی یک خانه 65 متری در خیابان «نیوگیت» دارد و فرن بعد از اینکه رابطه‌اش با بهزاد بلور در سال 2010 به هم خورد در خانه علی همدانی زندگی می‌کند.

 

* افتضاح فرن تقی‌زاده با بلور

علت قطع رابطه فرن با بهزاد هم حامله شدن فرن در‌ماه سوم رابطه شان بود. بهزاد اصرار به نگهداشتن بچه داشت ولی فرن بچه را بدون اطلاع بهزاد سقط کرد. کار به شکایت و دادگاه کشیده شد و در نهایت رابطه بهزاد و فرن به هم خورد. بعد از گذشت چند هفته رابطه نفیسه با علی همدانی صمیمی‌تر شد.

ابتدا این رابطه در حیطه کاری بود اما بعد از اینکه چند سفری نفیسه با علی همدانی به استانبول رفتند این رابطه از حالت کاری فراتر رفته و حالت صمیمانه‌تری به خود گرفت. نفیسه در خاطرات خود پرده از این ارتباط برداشته و می‌گوید: «آقاجون درست زمانی که داشتم حاضر می‌شدم گزارش علی رو بگم از بالا پیام اومد که خود محترمشون هم پشت سر من مشغول خوردن نخودچی‌هاست. حتی با فتوشاپم نمی‌شه برش داشت. دست آقای زوبین‌خان هم درد نکنه با شکار این خنده بدجنسانه علی در پشت صحنه».

 

* رابطه فاسد زیگزاگی

در تمام مدتی که علی همدانی و نفیسه در استانبول بودند، نفیسه به او بسیار نزدیک شد. آنها خانه‌ای 70 متری در خیابان Istiklal Caddesi گرفتند و مشغول کار شدند. در طول مدتی که علی و نفیسه در استانبول بودند، چندباری بهزاد هم به استانبول آمد اما رابطه علی و نفیسه بسیار نزدیک‌تر از آن چیزی بود که بهزاد فکرش را می‌کرد.

صمیمی شدن علی با نفیسه یک طرف، کمرنگ شدن رابطه علی با فرن نیز قسمت دیگر ماجرا بود. تا حدی که موجب قطع‌شدن رابطه فرن با علی شد. فرن داستان و جریان قطع رابطه‌اش با علی همدانی را در پاسخ به سوال آذر نویدی (یکی از دوستان فیس‌بوکی فرن) که پرسیده بود چرا با علی همدانی زندگی نمی‌کنی؟ اینگونه توضیح داد: «بعد از اینکه علی و نفیسه به استانبول رفتند، رابطه‌شون خیلی نزدیک شده، با هم خونه گرفتن و پیش هم زندگی می‌کنن. من، علی رو خیلی خوب می‌شناسم محاله پیش دختری باشه و راحت بخوابه. تازگی‌ها هم یه پیام به بهزاد فرستاده که توش نوشته، این فنچی که پیش منه (نفیسه) دیگه مال من شده شما بپا الهام از دستت نپره (الهام صیادی کارمند تازه‌وارد بی‌بی‌سی که به تلفن‌های بیننده‌ها پاسخ می‌دهد). بهزاد پیامو نشونم داد.

اولش خیلی عصبانی شدم ولی بعدش منم حسابی حالشو (علی) گرفتم. شب جات خالی با بهزاد رفتم خونشونو و کلی با هم خوردیم، خوندیم، رقصیدیم و تا صبح با هم بودیم. بعدش منم یه پیام برای علی همدانی فرستادم که آن موقعی که تو در کنار فنچتی منم در کنار مرغ عشق دیگه‌ای در حال عشق‌بازی‌ام. اگر تو فکر می‌کنی خوشگل‌تر از من هم وجود داره من هم فکر می‌کنم بالیاقت‌تر از تو هم هست.

بعدشم هرچی زنگ زد جوابشو ندادم. چند باری هم که اومده لندن، اومدمنت‌کشی اما دیگه تحویلش نگرفتم. بدبخت اونقدر ندید بدید شده که به نفیسه میگه فنچ. اگه نفیسه فنچه پس عمه 65 ساله منم آهوه». بعد از اینکه نفیسه به لندن آمد مشخص شد علی را به عنوان جایگزین خود در استانبول معرفی کرده است تا رابطه‌اش را با علی به نوعی به هم بزند. علی همدانی بعد از این همه مدت متوجه شد در واقع او نبوده که نفیسه را تور کرده بلکه این نفیسه بوده که برای رسیدن به اهداف خودش از علی استفاده کرده است.

نفیسه در حالی به لندن آمد که علی همدانی به عنوان جایگزین نفیسه معرفی شده و مجبور شد چند سال دیگر در استانبول باقی بماند. نفیسه بعد از بازگشت مسؤول تهیه و جمع‌آوری اخبار تجزیه‌طلبان و اعتراض‌های آنها در ایران، ‌ترکیه و عراق برای بخش خبری شد. او خبرهای مورد نیاز را تهیه و تدوین کرده و در نهایت به بخش خبری تحویل می‌داد. نفیسه در این مدت به نیما اکبرپور و بهزاد بلور نزدیک شد.

 

* سفر آنتالیا

بعد از یک‌ماه به نفیسه ماموریت داده شد همراه بهزاد بلور به آنتالیای ‌ترکیه برای تهیه گزارشی درباره انتخاب دختران زیبا در مراسمی که در آنجا بود، بروند. در طول سفر نفیسه به بهزاد بسیار نزدیک شد و قرار شد بهزاد او را با نیما اکبرپور بیشتر آشنا کند. در همان سفر بهزاد قرار یک پارتی را در خانه نیما گذاشت و قرار شد بعد از بازگشت از آنتالیا یک پارتی در خانه نیما اکبرپور با هزینه بهزاد برگزار شود.

بعد از بازگشت از آنتالیا بهزاد و نفیسه به پارتی‌ای که در خانه نیما تدارک دیده شده بود، رفتند. در آنجا نفیسه توانست به اصطلاح نیما را تور کند. نیما در وب‌سایت شخصی‌اش درباره نفیسه اینگونه نوشته: «نفیسه برخلاف قیافه ساده و ساکتش دختر شاد و شلوغیه. پارتی‌ای که توش نفیسه نباشه صفایی نداره. من از اینکه باهاشم خیلی خوشحالم».

 

* همخانگی با معاون چلچراغ

نفیسه در حال حاضر در خانه نیما زندگی می‌کند و به سفارش نیما چند ماهی است که مجری برنامه نوبت شما شده است. خود نیما هم هر از گاه که نفیسه برنامه نوبت شما را اجرا می‌کند در کنار او کامنت‌های مخاطبین در سایت بی‌بی‌سی و نظراتشان را در وبلاگ‌ها بررسی می‌کند.

نیما اکبرپور مجری برنامه کلیک با موضوع فناوری است. نیما اکبرپور متولد 6 اسفند 1353 در لاهیجان است. وی تحصیلاتش را در رشته مهندسی کامپیوتر و در گرایش نرم‌افزار در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان به پایان برده‌است. نوشتن را به طور جدی با وبلاگش «عصیان» آغاز کرد و در هفته‌نامه چلچراغ ادامه داد.

آخرین مسؤولیتی که در این هفته‌نامه داشت معاونت سردبیری و چند ‌ماه هم به عنوان جانشین سردبیر بود. نیما اکبرپور با صادق صبا و عنایت فانی رابطه بسیار نزدیکی داشت.

ستار سعیدی در وبگاه شخصی خود درباره نحوه پذیرش نفیسه به عنوان مجری برنامه نوبت شما، نوشته: «اگر نیما نبود، نفیسه عمرا مجری برنامه نوبت شما می‌شد.

انصافا هیچ کس مثل سیاوش و پونه این برنامه رو خوب اجرا نمی‌کردن ولی به خاطر ارتباط‌های شخصی اونا و فضایی که درباره این ارتباط‌ها تو رسانه‌های داخلی به وجود اومد، صادق مجبور شد سیاوش و پونه رو کنار بذاره. نیما هم که فضا رو خالی دید زود کیس خودشو (نفیسه) به جای پونه جا زد. نفیسه باید ممنون نیما باشه». اولین باری هم که نفیسه در برنامه نوبت شما برنامه اجرا کرد 22 آگوست بود و البته حضور وی در این برنامه تاکنون هم ادامه داشته است. برخی خبرها حاکی از آن است که نفیسه قرار است با نیما اکبرپور ازدواج کند.

 

* رابطه من و نیما!

نفیسه در پاسخ به شایعه‌های مطرح شده درباره ازدواج او با نیما اکبرپور گفته است: «رابطه من و نیما یک رابطه کاملا دوستانه است. مثل خیلی دیگه از رابطه‌ها که اینجا بین مجریا و کارمندا وجود داره. متاسفانه عده‌ای فکر می‌کنن اینجا مث ایرانه که ندیده و نشناخته عقد بخونن و بعدش یه عمر با پشیمونی زندگی کنن. به نظر من سال‌ها طول می‌کشه تا آدم‌ها همدیگر رو بشناسن».

 

* این آخرین کیس است؟

مدتی پیش هنگامی که سرخط خبرها، فساد اخلاقی موجود بین مجریان بی‌بی‌سی بود، شایعه‌ای مطرح شد که نفیسه دوست‌دختر جدید صادق صباست که پس از افتضاحات به وجود آمده پیرامون پونه قدوسی او را از استانبول به لندن آورده است. آیا این آخرین کیس سردبیر هوس‌باز بی‌بی‌سی فارسی است؟

 


نظرات شما عزیزان:

روزنامه وطن امروز
ساعت15:00---13 بهمن 1395
مدیریت محترم وبسایت روشنگری
با سلام و احترام
نظر به انعکاس مطلب فوق به نقل از روزنامه «وطن امروز» و با توجه به اینکه مطلب مورد نظر از فضای مجازی اخذ شده و پس از تحقیق تکمیلی روزنامه مشخص شد حاوی برخی موارد ناصحیح و مخدوش بوده، مستدعی است به جهت رعایت اصول حرفه‌ای، لطف‌ نموده آن را از خروجی سایت حذف نمایید.
قبلاً از همکاری شما سپاسگزارم.
روابط عمومی
«وطن امروز»


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: مهدی آئین پرست ׀ تاریخ: یک شنبه 17 دی 1391برچسب:شبکه فساد,بی بی سی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com