وبسایت روشنگری

وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

به گزارش سرّنیوز ، در 31 شهریور سال 1359 مطابق با 22 سپتامبر 1980 چندین اسکادران از جنگنده های عراقی و جت های میراژ فرانسوی که به تازگی تحویل عراق داده شد بود، 10 پایگاه هوایی و همچنین ایستگاه های هشدار دهنده اولیه جمهوری اسلامی ایران از جمله بخش نظامی فرودگاه بین المللی تهران را مورد حمله قرار دادند. هدف، نابودی نیروی هوایی ایران و هموار کردن راه برای حمله زمینی قوای عراق بود.

این ایده  را  صهیونیست ها با زیرکی تمام در جریان جنگ شش روزه 1967 به کار گرفتند و صدام  به زعم خود اطمینان داشت که این تاکتیک، پیروزی با شکوهی برای نیروهای مسلح عراق به ارمغان خواهد آورد.

صدام حسین در این اندیشه که صبحانه را در بغداد  خورده  و ناهار را در تهران صرف خواهد  کرد  به ایران حمله  کرد، آن هم نه براساس یک نقشه نظامی که خود طراحی کرده باشد، بلکه یک رزمایش که  استادان انگلیسی فنون نظامی در دانشکده بغداد طرح ریزی شده بود.

اهداف حمله صدام به ایران
اکنون دیگر روشن شده است که در وهله نخست سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی یا حداقل وارد کردن  ضربه ای کاری و مؤثر بر پیکره انقلاب بزرگ اسلامی (طاها یاسین رمضان معاون اول نخست وزیری و فرمانده ارتش خلق عراق هنگام حمله به ایران در مصاحبه ای اعلام کرده بود: ما بر این نکته تاکید می کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید،مگر این که نظام حاکم بر ایران به کلی  منهدم شود) و در مراحل بعدی تصرف قسمتی از اراضی ایران، برقراری حاکمیت مطلق بر اروند رود، تصرف خوزستان، ادعای استرداد جزایر سه گانه، ایفای نقش ژاندارم منطقه خلیج فارس و رهبری جهان عرب  با مهار ایران مهم ترین اهداف حمله صدام به ایران بود.

با این که جنگ عراق علیه ایران که با نقض همه اصول، قواعد و مقررات حقوقی بین المللی و با بی اعتنایی نسبت به مفاد منشور سازمان ملل متحد که عراق نیز یکی از کشورهای عضو آن بود،  هشت سال ادامه پیدا کرد اما صدام حسین و عوامل جهانی و منطقه ای وی به هیچ یک از مقاصد خود نرسیدند.

اما در این بین یکی از نکات قابل تأمل و حائز اهمیت درباره  جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، ماهیت رفتاری و چگونگی  برخورد و مواجهه سازمان ملل متحد به ویژه شورای امنیت در قبال این جنگ بود که با واکنش انفعالی و جانبدارانه خویش، بیش از پیش موجبات ادامه این جنگ نابرابر و تحمیلی را مهیا  کرد . چنانکه شورای امنیت که یک هفته (6 مهر 1359) پس از آغاز تهاجم همه جانبه عراق به مرزهای ایران، نخستین قطعنامه مربوط به جنگ را با عنوان قطعنامه 497 تصویب کرد، در این هشت سال به ویژه در دو سال اول هیچگونه فعالیت مؤثری برای پایان بخشیدن به جنگ و مقابله با جنگ افروزی های صدام  نکرد.

سازمان ملل متحد و جنگ ایران و عراق
حقیقت این است که جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب و نیز در دوران جنگ تحمیلی تجربه خوبی از سازمان ملل به ویژه شورای امنیت نداشت. به طوری که بر هیچ کس پوشیده نیست که  اقدام  نکردن مؤثر و کارساز شورای امنیت که حفظ اولیه صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد، در برخورد با تجاوز همه جانبه عراق به ایران که نقض حاکمیت و تمامیت ارضی ایران به شمار می رفت، به دلیل اعمال نفوذ کشورهای قدرتمند در این شورا، یکی از علل اصلی طولانی شدن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود تا حدی که شورا در این زمینه به برخورد تبعیض آمیز به نفع دولت متجاوز عراق اقدام کرد.   

در این راستا ردپای سازمان ملل از ابتدا تا انتهای جنگ به وضوح قابل مشاهده است. چنانکه اگر شورای امنیت در هفته اول تجاوز عراق به ایران، بر اساس وظیفه قانونی خود عمل می کرد و با دولت متجاوز برخورد می کرد و در قطعنامه 497 که نخستین قطعنامه پس از حمله عراق به ایران بود، در اعتراف به تجاوز، شناسایی متجاوز و برخورد با آن کوتاهی و قصور نمی کرد، وضعیتی دیگر غیر از آنچه رخ داد و جان صدها هزار نفر انسان را گرفت، اتفاق می افتاد. شاهد این ادعا نیز دبیرکل سازمان ملل متحد و محققین و سیاستمداران برجسته دنیا هستند که به متجاوز بودن عراق و نادرستی برخورد اولیه شورای امنیت اعتراف کرده اند.

واکنش جانبدارانه سازمان ملل به تجاوز عراق به ایران   
همانطور که در سطور قبلی تا حدودی به آن اشاره شد، یکی از عوامل تأثیرگذار در طولانی شدن جنگ ایران و عراق و ادامه این جنگ به مدت هشت سال که ده ها میلیاردها دلار خسارات مالی و صدها هزار خسارات جانی در پی داشت، کوتاهی و در واقع واکنش انفعالی و جانبدارانه سازمان ملل متحد و شورای امنیت در مواجهه با این رویداد بود.

سازمان ملل متحد که با هدف حفظ، تأمین و تضمین صلح و امنیت بین المللی و بر پایه یک سیستم امنیت دسته جمعی که قادر به فراهم آوردن نیروی جمعی برای رویارویی با هر گونه تجاوز باشد، تشکیل شده بود، در مواجهه «انفعالی» و «جانبدارانه» با جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، نشان داد و اثبات نمود که تا چه حد از اهداف و مبانی و رویکردهای اولیه و واقعی خود که می بایست بر آن ها پایبند می بود، دور شده بود.

در این باره تنها کافیست به مواضع اولیه و ادامه دار سازمان ملل متحد در قبال تجاوز همه جانبه عراق به ایران که موجب نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی شده بود اشاره شود.

در این راستا لازم به یادآوری است که در ظهر روز تجاوز عراق به ایران، سخنگوی مطبوعاتی سازمان ملل متحد در مصاحبه مطبوعاتی روزانه با خبرنگاران، جلسه را با قرائت اعلامیه کورت والدهایم دبیر کل سازمان ملل متحد درباره جنگ عراق و ایران اینگونه افتتاح کرد که: «دبیر کل با نگرانی فزاینده و عمیق، تیره شدن روابط ایران و عراق و شدت یافتن اختلاف بین آن ها را مورد توجه قرار داده است. در چنین وضع پر از مخاطره و اختلاف ممکن است عواقب وخیم و غیر قابل پیش بینی به همراه داشته باشد. دبیر کل از هر دو دولت خواست که نهایت خویشتن داری را به عمل آورند و تا آنجا که می توانند برای رفع هر اختلافی، خود، از طریق مذاکره راه حلی پیدا کنند.»

در واقع در این باره، دبیر کل که مقام عالی رتبه سازمان با حضور بیش از 190 کشور را دارد «نگرانی عمیق و فزاینده» خود را به خاطر  حمله عراق به  ایران ابراز نمی کند بلکه نگران این است که «روابط دو کشور تیره شده و اختلاف بین آن ها شدت یافته است.» دبیرکل در این اعلامیه به اقدام عراق در «نقض منشور سازمان» که حکم قانون اساسی آن را دارد اعتراض نمی کند و عراق را که بر خلاف حقوق بین الملل با «حمله مسلحانه به ایران» مرتکب تجاوز شده و باید بر اساس منشور سریعاً به مرزهای بین المللی برگردد را متهم نمی سازد. دبیر کل در این اعلامیه تعمداً و آگاهانه از به کار بردن واژه « تجاوز مسلحانه» خودداری می کند و حمله سنگین  هوایی عراق به 10 فرودگاه ایران را تجاوز مسلحانه ندانسته و تنها آن را عاملی برای تشخیص تیره شدن روابط دو کشور تلقی می کند!

حال پرسش این است اگر در فرهنگ سیاسی دبیرکل سازمان ملل متحد حمله گسترده هوایی به چندین فرودگاه حمله مسلحانه محسوب نشود پس، تجاوز مسلحانه چیست؟در واقع سازمان ملل از ایران می خواهد «خویشتن داری» کند و مبادا دست به تلافی بزند. به عبارت دیگر این اعلامیه از ایران می خواهد که دست از «حق ذاتی و مشروع دفاع» برداشته و با اینکه اراضی اش در اشغال عراق است پشت میز مذاکره بنشیند و مشکل را با مذاکره حل کند. اقدام عراق را که نقض صلح، هم تهدید به صلح، هم تجاوز و هم نقض حقوق بشر است اصلاً با چنین عناوینی یاد نمی کند بلکه فقط یادآور می شوند روابط تیره شده و باید اختلافات را از طریق مذاکره حل کرد!

این فقط بخشی از ماجراست و ماجرا به اینجا ختم نمی شود، بلکه دبیرکل در نامه های بعدی خود نیز همواره از عراق جانبداری کرده و گاهاً با سکوت خود اقدامات غیرقانونی عراق را تأیید می کند. سکوتی که ادامه هشت سال جنگ افروزی عراق بر علیه ایران را باعث می شود.

قطعنامه های جانبدارانه شورای امنیت در قبال جنگ عراق بر علیه ایران
همچنانکه در بالا بیان شد، سازمان ملل متحد در کنترل و مهار اولیه تجاوز بی رحمانه ارتش عراق و حامیانش تا چه حد غیرمنطقی، جانبدارانه و ناموفق عمل کرد. در این چارچوب یکی از مصادیق بارز رفتارهای انفعالی و جانبدارانه سازمان ملل متحد در ارتباط با جنگ ایران و عراق به قطعنامه هایی مربوط می شود که در طول هشت سال جنگ تحمیلی صادر گردید.

لازم به توضیح است که مطابق پروتکل شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص نحوه صدور قطعنامه های مربوط به منازعه میان ‏کشورهای عضو، این شورا بایستی شرایط زیر را در مورد دور قطعنامه ها مد نظر قرار دهد: ‎قطعنامه صادر شده بایستی بی طرفانه باشد و یا در صورت مشخص بودن و اثبات متجاوز، در جهت محکوم نمودن ‏متجاوز و حمایت از طرف مظلوم باشد؛ به موقع و در سریعترین زمان ممکن برای کنترل اوضاع صادر گردد‎ ؛ قاطعیت، جامعیت و بازدارنگی لازم را جهت کنترل اوضاع داشته باشد‎؛ منطقی و قابل اجرا بوده و از تحمیل تعهدات غیر منطقی و غیر ضروری به طرفین خود داری شده باشد‎ و در نهایت تمهیدات و ساز و کارهای لازم برای اجرای دقیق مفاد قطعنامه از سوی سازمان تدارک دیده شده باشد.

در طول 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مجموعاً 9 قطعنامه مهم از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد در ‏این خصوص صادر شد که مضمون همه آن ها تا حدودی در جهت کنترل و مهار جنگ بوده است نه برخورد قاطعانه و مطابق با مفاد منشور ملل متحد با کشور متجاوز و آغاز کننده جنگ یعنی عراق!

اولین قطعنامه شورای امنیت در مورد جنگ تحمیلی تحت عنوان قطعنامه 497 در تاریخ ‏‎6 مهر 1359 یعنی یک هفته پس از آغاز تجاوز همه ‏جانبه عراق به داخل مرزهای ایران صادر گردید. در همان زمان، تجاوز و ورود ارتش عراق به داخل مرزهای ایران و پیشروی در داخل خاک ایران کاملاً محرز و آشکار ‏گردیده و هزاران کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران در اشغال رژیم بعث عراق بوده است. جالب است که این قطعنامه در چرخشی 180 درجه ای از اهداف اولیه شورای امنیت، از ایران می خواست در حالی که بخش های وسیعی از اراضی اش در اشغال نیروهای صدام بود پشت میز مذاکره بنشیند و آتش بس را بپذیرد!

بعد از نخستین قطعنامه تا آزادسازی خرمشهر، سازمان ملل و شورای امنیت هیچ قطعنامه ای در جلوگیری از قتل و تجاوز به شهروندان ‏ایرانی و خروج نیروهای عراقی از سرزمین های اشغالی ایران صادر نکرد تا اینکه ایرانیان با کسب اعتماد به نفس و تجهیز قوا ‏با چهار عملیات بزرگ ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، پس از هفت ماه موفق به آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد 1361گردیدند. چون متعاقب فتح خرمشهر و پیشروی نیروهای ایرانی، عراق در موضع ضعف قرار گرفت، بطور قابل تأملی ‏قطعنامه دوم ‎شورای تحت عنوان قطعنامه 514 در 21 تیر 1361 صادر شد و جالب اینکه، قطعنامه فوق با جانبداری از عراق از طرفین خواست تا با اعلام توافق بر سر آتش بس، به سمت ‏مرزهای بین المللی عقب نشینی کنند!

پس از آزادی خرمشهر، با توجه به افزایش روحیه نیروهای ایرانی فکر تنبیه متجاور در میان رزمندگان ایرانی قوت گرفت تا با توجه به ‏اینکه سازمان های بین المللی هیچ اقدام بازدانده ای را بعمل نیاورده اند پس باید خود ایران اسلامی نسبت به تنبیه متجاوز و از ‏کار انداختن ماشین جنگی رژیم عراق اقدام نموده تا در آینده از جانب هر متجاوزی از جمله تجاوز مجدد عراق در امان باشد. از این رو قوای ایران در تاریخ 23 تیر 1361 یعنی 50 روز پی از آزادسازی خرمشهر، عملیات رمضان را آغاز کردند که هدف ‏آن عقب راندن نیروهای ارتش عراق و تهدید بصره بود و این ترس خود به خود برای متجاوز و سازمان های بین المللی بوجود ‏آمد که ممکن است نیروهای ایرانی بخواهند وارد خاک عراق شده و در آن پیشروی نمایند لذا به مرور و با پیروزی هایی که ‏ایرانیان بدست آوردند نگرانی حامیان رژیم بعث عراق از احتمال سقوط این رژیم و شکست آن بیشتر شد.

 شورای امنیت نیز در تاریخ ‏‎12 مهر 1361یعنی کمتر ‏از 3 ماه پس از قطعنامه دوم، سومین قطعنامه تحت عنوان قطعنامه 522 را صادر کرد که در آن طرفین را به آتش بس فوری و عقب نشینی به ‏مرزهای بین المللی فرا خواند. با بررسی این قطعنامه نیز خود به خود این موضوع در ذهن متبادر می شود که قطعنامه مذبور صرفاً برای بازدارندگی موفقیت های آتی ‏ایران صادر شده است‎ .‎

‎از زمان آغاز جنگ یعنی دی ماه 1359، رژیم عراق بارها به مناطق مسکونی و شهرهای ایران حمله و تأسیسات زیربنایی ‏کشور را تخریب نموده بود. از طرفی از همان ابتدای جنگ، جنگ دریایی در مناطقی از خلیج فارس را آغاز کرده و کشتی ‏های تجاری و نفتی ایران را مورد حمله قرار داده بود، بطوریکه برای مدتی صدور نفت ایران متوقف گردید. پس از فتح ‏خرمشهر و قدرت گرفتن نیروهای ایرانی، ایران تهدید کرد که در صورت ادامه حملات عراق، ایران تنگه هرمز را ‏خواهد بست.

با توجه به اینکه تنگه هرمز یکی از مناطق استراتژیک اقتصادی جهان بود و روزانه صدها کشتی تجاری و نفتکش متعلق به کشورهای مختلف از آن عبور و مرور می کردند، این تهدید برای ‏حامیان عراق بسیار جدی و غیر قابل تحمل می نمود.

شورای امنیت که تا پیش از این تاریخ، حمله به مناطق ‏‎مسکونی و زیر بنایی و کشتی های تجاری ایران را محکوم نکرده بود در تاریخ ‏‎9 آبان 1362 ‎و پس از عملیات های والفجر ‏مقدماتی و والفجر 1و2و3و4 از سوی قوای ایرانی و پس از آنکه ایران نیز با چند موشک مناطقی از عراق را مورد حمله ‏قرار داد، قطعنامه چهارم تحت عنوان 540 را صادر کرد که در آن طرفین توصیه به توقف فوری جنگ گردیده و حمله به منطق ‏مسکونی و کشتی های تجاری محکوم شده بود.

از اردبیهشت ماه سال 1363 جنگ کشتی ها در خلیج فارس بطور آشکار آغاز شد و با توجه به تداوم تهدید ایران به بستن تنگه ‏هرمز، ‎در صورت ادامه حملات عراق به کشتی های ایرانی و حمایت غرب از عراق و مشخص شدن جدیت ایران در دفاع ‏و احتمالاً بستن تنگه هرمز، در این صورت بود که قطعنامه پنجم تحت عنوان قطعنامه 552 در تاریخ 11 خرداد 1363 صادر شد که در آن حفظ ‏آزادی کشتیرانی و محکومیت حمله به کشتی های تجاری مورد تاکید قرار گرفته بود.

از مهر ماه سال 1363 تا مهر ماه سال 1364، سال فروکشی موقت آتش جنگ و آغاز اقدامات سیاسی از سوی ایران برای پایان ‏جنگ بوده است. اقدامات سیاسی ایران در این سال بنا به دلایلی از جمله کارشکنی صدام و قدرت های بزرگ چندان نتیجه بخش نبود. شورای امنیت هم در این دوران هیچ قطعنامه ‏ای در حمایت از اقدامات ایران برای توقف جنگ صادر نکرد. تا اینکه در تاریخ 20 بهمن 1364 قوای ایران پس از ناامیدی از تلاش ها برای توقف جنگ، دست به اجرای عملیات والفجر 8 نمودند که در آن موفق به فتح فاو و اسارت تعداد ‏زیادی از نیروهای عراق گردید. پس از این موفقیت قوای ایران بود که قطعنامه ششم با عنوان قطعنامه 582 شورای امنیت صادر شد که در آن با حمایت آشکار از عراق و تضعیف موقعیت ایران، ‏طرفین توصیه به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین الملل شدند. جالب است که در این قطعنامه مبادله اسرا نیز از طرفین در ‏خواست شده بود.

در اواخر سال 1364 و اوایل سال 1365 عملیات والفجر 9 و کربلای 1 از سوی جمهوری اسلامی ایران اجرا گردید و در این دوره بود که استراتژی ‏دفاع متحرک عراق به شکست انجامیده بود. پس از این تحولات در 16 مهر 1365 قطعنامه هفتم با عنوان قطعنامه 588 شورای امنیت ‏صادر گردید که در آن اجرای قطعنامه ششم (582) مورد تاکید قرار گرفته بود.

در اواخر سال 1365 و اوایل سال 1366 چندین عملیات کوچک و بزرگ من جمله کربلای 4و 5و 10و نصر 4 توسط نیروهای ‏ایرانی طراحی و اجرا گردید. در عملیات کربلای 5 شدیدترین درگیری های طول جنگ در پشت دروازه های شهر بصره و ‏تهدید بصره توسط ایران به وقوع پیوست، چنانکه در این دوران موازنه قدرت به نفع شکل گرفت. لذا همزمان با تضعیف موقعیت جنگی عراق از اسفند 1365 (دوباره پس از ‏عملیات کربلای 5) تلاش های جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه هشتم شورای امنیت موسوم به 598 آغاز شد و در پایان تیر ماه ‏‏66 به تصویب شورای امنیت رسید.

پس از صدور قطعنامه هشتم (598)، با ادامه جنگ و تمایل عراق به خاتمه جنگ، در تاریخ 19 اردیبهشت 1367 قطعنامه نهم با عنوان قطعنامه 612 صادر شد که در آن کاربرد سلاح های شیمیایی از سوی عراق مورد تائید قرار گرفت و اجرای فوری مفاد ‏پروتکل ممنوعیت استفاده از گازهای شیمیایی و محکومیت کاربرد آن ها مورد توجه و تاکید قرار گرفته بود. این ‏وضعیت در حالی بود که تاکنون بارها و بارها در عملیات های مختلف، ایران مورد حملات و بمباران های وحشتناک شیمیائی ‏قرار گرفته بود و آثار زیانبار کاربرد این سلاح کشتار جمعی هنوز هم در ایران هر از چندی یکی را به شهادت می رساند‏‏.

جمع بندی
جنگ هشت ساله ای که رژیم بعثی عراق با پشتیبانی های لجستیکی و سیاسی قدرت های بزرگ آن دوران بویژه آمریکا و با خاطری آسوده از هرگونه برخورد بین المللی در قبال این اقدام بخصوص رفتارهای انفعالی سازمان ملل متحد و شورای امنیت در برابر جنگ افروزی صدام، در سپتامبر 1980 بر علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد، یکی از خونین ترین، «طولانی ترین» و پرهزینه ترین نبردهای نظامی از زمان جنگ جهانی دوم به بعد بوده است. مسؤلیت اصلی اتخاذ تصمیم حمله به ایران که تمام پیشرفت های بعثی ها در مدرن سازی عراق را نابود کرد و در نهایت نیز به ضرر صدام پایان پذیرفت، تماماً به عهده شخص صدام و نیروهای محرک وی از جمله آمریکا، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد بود.

با نگاهی به 9 قطعنامه صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و بررسی حوادث قبل و بعد از صدور این ‏قطعنامه ها مشخص می گردد که در هیچ کدام از این قطعنامه ها تمامی شرایط مدون صدور قطعنامه توسط این شورا لحاظ ‏نشده و تمهیدات لازم برای اجرای کامل آن ها اندیشیده نشده بود. از طرفی با توجه به شرایط زمانی صدور این قطعنامه ها، ‏همگی آنان در زمانی صادر می شد که ایران در عرصه نبرد پیشرفت هایی بدست می آورد یا موازنه به نفع ایران رقم می ‏خورد. لذا صدور این قطعنامه ها در آن زمان ها نه تنها کمکی به ایران و خاتمه جنگ نمی کرد، بلکه در جهت تضعیف ‏طرف مظلوم جنگ و محدود کردن اقدامات دفاعی آن و حمایت و پشتیبانی تلویحی از متجاوز بوده است‎ .‎

بنابراین عراق در هشت سال جنگ و تا 4 سال بعد از آن یعنی طی 12 سال از وقوع جنگ در حالی که متجاوز اصلی بود به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی در هیچ بیانیه، اعلامیه و قطعنامه ای به عنوان متجاوز شناخته نمی شود. 12 سال بعد از تجاوز عراق به ایران «خاویر پرز دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل در گزارشی در مورد اجرای قطعنامه 598 شورای امنیت سرانجام همان چیزی را اعلا م می کند که می بایست بلافاصله پس از تهاجم عراق به ایران اعلام می داشت یعنی «متجاوز شناختن عراق».
منبع:سرنیور به نقل از  شبکه خبر


نظرات شما عزیزان:

رضا غلامی
ساعت13:12---1 مهر 1392
خدا قوت.خسته نباشید.پاسخ:سلام آقا رضای گل تشکری ایمیلتون رو بذارید برای نویسندگی تشکر

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: مهدی آئین پرست ׀ تاریخ: دو شنبه 1 مهر 1392برچسب: یادداشت قطعنامه قطعنامه 598 31 شهریور خیانت جنگ تحمیلی دفاع مقدس عراق پایگاه هوایی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com