وبسایت روشنگری

وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

نوشته پیام فضلی‌نژاد که 'به انتشار ماهنامه‌های 'نگاه نو' و 'کیان' با حمایت دولت هاشمی رفسنجانی اشاره دارد' منتشر شد. اسناد، کلیشه ها و تصاویر این پاورقی که شامل صدها سند و ماخد از ارتباط اصلاح‌طلبان با محافل جاسوسی غرب است، از این پس در خبرگزاری نسیم منتشر خواهد شد. 
:::لینک پاورقی در کیهان:::
::: لینک اسناد و کلیشه‌ها در خبرگزاری نسیم:::
 

پروژه روشنفکران دینی در ایران که دولت آمریکا را به وجد می‌آورد، با انتشار سلسه مقالات «قبض و بسط تئوریک شریعت» در ماهنامه کیهان فرهنگی صورتبندی شد. انتشار این سلسله مقالات از اردیبهشت 1367 آغاز گشت؛ از قضاء همزمان با «فروپاشی اروپای شرقی»(1989.م). عبدالکریم سروش ادعا داشت که می‌خواهد تا فهم نوینی را از اسلام عرضه کند و این امر را در گرو «اصلاح دین» و تعقیب پروژه «پروتستانتیسم اسلامی» می‌دانست. او در «قبض و بسط» معتقد بود در جهان امروز، همه علوم وابسته به یکدیگرند و ما با یک «جغرافیای معرفت» روبرو هستیم. هر تکانی در این جغرافیا، همه علوم را تکان خواهد داد و علوم دینی مانند فقه از این تحولات مصون نیستند. به روایت سروش، «جغرافیای معرفت» در جهان معاصر حاوی «معرفت‌شناسی نوینی» است که غرب با تکیه بر «عقلانیت مدرن» آن را عرضه کرده است و دین را باید برپایه آموزه‌های معرفت‌شناختی «عصر مدرنیته» فهمید؛ معرفت‌شناسی‌ای که برآمده از آراء فیلسوف یهودی سرشناس سِرکارل پوپر است و «فهم علمی غرب» را معیار اثبات و ابطال «مسائل» می‌داند. یعنی، آنچه که با عقلانیت مدرن غرب سازگار است، «علمی» است و آنچه که با فلسفه مدرنیته نمی‌خواند، «غیرعلمی» است.
بر مبنای آموزه‌های معرفتی مدرنیته (مانند «هرمنوتیک» و «تاویل» و «تفسیر» متون دینی) سروش مدعی بود که کسی نمی‌تواند به عنوان متکلم یا فقیه، ادعای «فهم حقیقتِ شریعت» را بکند، چون شریعت همان «کلام وحی» است و تجربه غرب مدرن در مواجهه با «الهیات مسیحی» نشان داده که دانستن «معنای وحی» برای انسان ممکن نیست. از این رو، کلام وحی (قرآن کریم) را باید «شریعت صامت» دانست که ثابت و تغییرناپذیر و غیرقابل فهم است، اما هر یک از آدمیان می‌توانند «برداشت شخصی» خود را از این «شریعت صامت» ارائه کنند. بنابراین، «معرفت دینی» همان برداشت و تلقی ما از دین است که «معرفتی عصری» است که با پیشرفت علم و تحول در معارف متحول می‌شود. این‌چنین نظریه «عصری شدن دین» یا «سکولاریسم دینی» در ایران بازتولید گشت. سروش می‌گفت عصری شدن دین به معنای هماهنگ شدن فهم دینی با دیگر فهم‌ها، معرفت‌ها و مبانی قرن حاضر است. دین باید خودش را با جغرافیای معرفتی جهان مدرن سازگار کند و اکنون که جهان ایدئولوژی مدرنیته را در همه شئون پذیرفته است، بنابراین سازگاری اسلام و مدرنیته پروژه‌ای است که باید دنبال شود.
فرجام سیاه این پروژه به دفاع بی‌پردة روشنفکران دینی از «همجنس‌بازی» رسید؛ چنانکه آرش نراقی، عضو انستیتو هوور و از شاگردان برجستة سروش با نگارش رسالة «درباره اقلیت‌های جنسی» مدعی شد «همجنس‌گرایی» را ناسازگار با اسلام نمی‌یابد و آن را پدیده‌ای طبیعی و اخلاقی معرفی کرد. سروش تلاش کرد تا برمبنای اصول فلسفه علمِ سرکارل پوپر و سرتوماس کوهن، یک فلسفه دین جدید بسازد:
کوشیدم که چنگال‌های تحلیل‌های «فلسفه علم» را در تن «معرفت دینی» فرو ببرم و آن را خاضع تحلیل‌های فلسفه علم بکنم و بتوانم تحلیل‌های خود درباره معرفت علمی را درباره معرفت دینی هم به کار ببرم.
پروژه روشنفکری دینی گام به گام نیمة پنهان خود را آشکار می‌کرد. سال 1369، وقتی که دیگر انتشار مقالات چهارگانة قبض و بسط از سروش در ماهنامه کیهان فرهنگی به پایان رسید، زیرساخت های پروژه «جامعه مدنی» نیز در مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست‌مینستر لندن توسط پرفسور جان کین، نظریه پرداز MI6 بازتولید گشت و با آغاز دهه 1370 به پروژه اصلی روشنفکران سکولار ایران بدل شد. فصلنامه ایران‌نامه ارگان مطبوعاتی بنیاد مطالعات ایران به ریاست عالیة اشرف پهلوی در واشنگتن. دی.سی اجزاء بنیادین «پروژه جامعه مدنی ایران» را ابتدا از این مرکز انگلیسی اقتباس کرد و تحقق آن را شرط لازم فروپاشی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی دانست. پژوهشگران این بنیاد مانند علی بنوعزیزی اعتقاد داشتند که ساختارهای «جامعه مدنی» به گسترش سکولاریسم در ایران کمک می‌کند و فصلنامه کنکاش نیز به سرعت خط یک مبارزة ایدئولوژیک در داخل کشور را ترسیم ساخت. آنان در جستجوی خلق «دو نیروی موازیِ روشنفکری» به عنوان اهرم‌های پروژه کودتای ایدئولوژیک بودند، چنانکه کنکاش درباره کارکرد واحد این دو نیرو می‌نویسد:
«اصلاح دین» با توجه به تلاش «دو نیروی موازی» هم صورت‌پذیر است: متفکرین اصلاح‌طلب دینی با تاثیرپذیری از ارزش‌ها و فرهنگ جدید، تجدد در دین را در دستور کار خود قرار خواهند داد و روشنفکران غیردینی (سکولار) از فرصت‌های مناسب بهره جسته و دست به تقدس‌زدایی در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی خواهند زد.
شش ماه پس از نشر این نظریه، از قضاء ماهنامه‌های نگاه نو و کیان در یک فصل روی کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفتند: پائیز 1370 و هر دو به سرعت تبدیل به پایگاه گسترش «علوم انسانی سکولار» شدند. هر دو مجله از «یک مشرب سیاسی» و آن هم مشرب فیلسوفان یهودی پیروی می‌کردند. ماهنامه نگاه نو به مثابة تریبون «روشنفکران سکولار» سِرآیزایا برلین (فیلسوف انگلیسی) را به عنوان پدر فکری خود برگزید و به تبلیغ مداوم آن پرداخت. ماهنامه کیان نیز به عنوان ارگان «روشنفکران دینی» اندیشة سِرکارل پوپر را سرلوحه تکاپوهایش قرار داد و برای نهادینه‌سازی آن می‌کوشید، اما تنها یک «مشرب سیاسی» این دو مجله را به هم گره نمی‌زد، بلکه پشتیبانی مالی هر دو نشریه را نیز «یک تیم اقتصادی» با استفاده از بودجه «دولت سازندگی» و محوریتِ غلامحسین کرباسچی (شهردار وقت تهران) و محمد تقی بانکی تقبل کرد. بانکی، صاحب‌امتیاز نگاه نو، دانش‌آموخته مدیریت در دانشگاه هوستون آمریکا و از رفقای نزدیک بهزاد نبوی و محمدمحسن سازگارا بود. او در دولت میرحسن موسوی رئیس سازمان برنامه و بودجه و سپس وزیر نیرو شد. آبان 1365 موسسه صراط را به همراه محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش تاسیس کرد. در دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی نیز به مدیرعاملی شرکت ملی فولاد ایران رسید؛ کسی که در یک زمان هم با «سکولارهای دوآتشه» مانند خشایار دیهیمی می‌نشست، هم عضو ارشد حلقه «روشنفکران دینی» بود، هم مانند کرباسچی «دولتمرد تکنوکرات» دولت‌های هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی.
نگاه نو و کیان در جستجوی هدف واحدی بودند و هر یک، از نقطه عزیمتی به سوی آن حرکت کردند. نیروی نگاه نو متکی به حلقه‌ای بود که علی میرزایی (مدیرمسئول) و خشایار دیهیمی (دبیر شورای نویسندگان) در 6 شماره نخست آن را ساماندهی کردند. چهره‌هایی چون عزت‌الله فولادوند، مصطفی رحیمی، بهاءالدین خرمشاهی، فخرالدین عظیمی، فریبرز رییس‌دانا، عبدالحسین آذرنگ، هرمز همایون‌پور، عبدالله توکل، رضا رضایی، مراد فرهادپور، نادر انتخابی، کریم امامی، گلی امامی، فاطمه ولیانی و... بدنه شورای نویسندگان را تشکیل می‌دادند. به تدریج روشنفکران سکولار مقیم اروپا و آمریکا نیز به جمع آنان پیوستند؛کسانی مانند ژانت آفاری (فمینیستِ بهایی و عضو ارشد بنیاد اشرف پهلوی)، بزرگ نادرزاد (معاون وزیر فرهنگ رژیم پهلوی)، حورا یاوری (پژوهشگر مقیم نیویورک)، رامین جهانبگلو (نویسنده مقیم فرانسه)، محمدرضا نیکفر (فلسفه‌دان لائیک مقیم آلمان)، مهرداد درویش‌پور (جامعه‌شناس لائیک مقیم اروپا). بدنة حلقه کیان را نیز 2 سطح از فعالان سیاسی در بر می‌گرفتند؛ یکی بدنه تئوریک نشریه شامل چهره‌هایی مانند عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، رضا تهرانی، ابراهیم خلیفه‌ سلطانی، محمدجواد غلامرضا کاشی، ناصر هادیان، آرش نراقی، سیدمرتضی مردیها، محمدتقی فاضل میبدی؛ و دیگری چهره‌های سابق و لاحق وزارت اطلاعات یا مدیران ارشد دولتی مانند عطاالله مهاجرانی، سعید حجاریان، محسن آرمین، عباس عبدی، حسین قاضیان، محسن امین‌زاده، مصطفی‌تاج‌زاده، محسن کدیور، اکبر گنجی، عمادالدین باقی و علیرضا علوی‌تبار بودند.
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: مهدی آئین پرست ׀ تاریخ: پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:روشنفکر,حلقه کیان,ارباب حلقه ها, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com