وبسایت روشنگری

وبسایت روشنگری

سال اقتصادی مقاومتی اقدام و عمل

 

 "عماریون"- متن کامل نامه استاد رضا گلپور خطاب به حضرت آیت الله آملی لاریجانی -ریاست محترم قوه قضاییه- به شرح ذیل می باشد:


باسمه تعالی شأنه


 


با سلام بی پایان بر وجود نازنین حضرت بقیَّه الله الاعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف)؛ آرزوی سلامت وموفّقیّت روزافزون نائب بر حقّ ایشان مقام معظّم رهبری ، همه ی دست اندرکاران شریف نظام مقدّس جمهوری اسلامی و همه ی رزم آوران شهادت طلب جهان اسلام .

حضرت آیت الله لاریجانی آملی

ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران

با سلام ،ادب وآرزوی موفقیت روزافزون ؛

از باب انجام تکلیف شرعی و وظیفه ی شهروندی خود به عنوان خبرنگاری آزاد و پژوهشگری که به موارد شرم آوری از نفاق وسوء استفاده از قدرت توسط برخی مدعیان اصولگرایی در دستگاههای اجرایی کشور برخورده ام ،با انتشار عمومی این نامه ، از جنابعالی استمداد راهنمایی و پیگیری عملی برخورد جدی قضایی در زدودن این نمونه لکه های ننگ از دامان دستگاههای نظام و اطلاع رسانی به موقع به افکار عمومی آزاده و شریف کشورمان را دارم.

پیشاپیش از حسن توجه حضرتعالی و دیگر نیروهای صادق و دلسوز تحت مسئولیت شما کمال تشکر خود را اعلام و از طولانی شدن توضیحات ضروری مرور شده - که چه بسا در پاره ای از آنها خود حضور ذهن بهتر و دقیقتر داشته باشید - عذرخواهی مینمایم :

از آنجا که اخیراَ با شکایت جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی مسئول دفتر و چندین عنوان دیگر رئیس محترم جمهور وپیگیری های مجدانه! ی معاونت حقوقی آقای احمدی نژاد درباره ی نامه ای که در آذر ماه 1389 خطاب به رحیم مشایی منتشر کرده بودم؛ احضاریه ای از شعبه ی 1057 (مستقر در مجتمع خیابان قدس) دریافت داشته ام که باید در ساعت 10 صبح روز سه شنبه 24 مرداد 1391 حاضر گردم که متاسفانه و در کمال ناباوری نشان از صدور قرار اولیه ی مجرمیت برای اینجانب دارد. {در این باره لطفا پیوست تکمیلی یکم ملاحظه گردد}

از این که می بینم آقای رحیم مشایی حتی مواردی را که در مصاحبه ها و گفتگو های خود با شخص اینجانب بدانها افتخار می کرد مثل  ازدواج خود با متهمه (ی ظاهراً تواب از همکاری با سازمان جهنمی محاربین خلق یعنی) سرکارخانم شهربانو (طاهره)ذبیحیان لنگرودی همسر اوّل او و یا افتخار به ازدواج بعدی خود با خانم زیبا امیولانیفر و یا افتخار به همکاری با انجمن حجتیه در سالهای انقلاب و یا افتخارش به برخورد و حذف فیزیکی محاربین {بویژه در جریان ایراد اتهام به شخص او در زمینه ی قتل شهود کلیدی عضویت در شبکه ی مخوف و آدمکش ماشاءالله سعیدی از سران کلیدی سازمان جهنمی محاربین خلق ایران در مازندران و در عین حال شهودِ ) نقش داشتن برادرش بختیار (معروف به کوروش رحیمی ) در جریان حمله به پایگاه بسیج کتالم رامسر در 16 مرداد 1360} اکنون رسماً و کتباً تکذیب مینماید؛ ایمان آورده ام که کاسه ای زیر نیم کاسه ی او است وگرنه آیا نباید از این دو چهرگی و دوگانگی عجیب و غیر قابل فهم در جریان یک پرونده ی رسانه ای آنهم در شخصیت کسی که عملاً مراد رئیس جمهور کشور است هراسید؟

رحمت و رضوان خداوند بر شهید بصیر انقلاب آسید اسدالله لاجوردی(قدّس سرّه) که در وصیت نامه ی مظلومانه اما راهبردی خویش به زیبایی حقایق تلخ خطّی نفوذی و وابسته به اجانب ضدّ دین را این گونه ترسیم فرمود :

"... همانها که التقاط به گونه ی منافقین خلق ، سراسر وجودشان را و همه ی ذهن و باورشان را پر کرده و همانا ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان دستمال ابریشمی بسیار بزرگ ، به بزرگی مجمع الاضداد به دست گرفته اند، هم رجایی و باهنر را می کشند و هم به سوگشان می نشینند.

هم با منافقین خلق پیوند تشکیلاتی و سپس ...! برقرار می کنند،هم آنان را دستگیر میکنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت به آنان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیفشان سخت بیمناک می شوند...

گفته ام که خطر اینان به مراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است.چرا که علاوه بر همه ی شیوه های منافقانه ی منافقین ،سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته ...صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآورده اند به گونه ای که عملاً عقل و اراده ی منفصل برخی تصمیم گیرندگان قرار گرفتند..." {در این باره لطفا پیوست تکمیلی دوم ملاحظه گردد}

 

ریاست محترم قوه قضائیه

از آنجا که از انسان دوچهره  باید بر حذر بود بلکه از بی تقوائیش باید ترسید ، اخیرا مجموعه یادداشت های پراکنده ی پژوهشی خویش پیرامون ریشه های جریان انحرافی با نگاهی دقیق تر به گره خوردگی خانواده ی  اسفندیار رحیم مشایی با سازمان محاربین خلق ایران را با عنوان اشباح جنگل (در پنج قسمت) جهت بررسی های دقیق تر توسط مسئولان امنیتی و قضایی و نیز آگاهی و انتباه بیشتر افکار عمومی نسبت به این جریان انحرافی و عملکرد مزوّرانه اش آماده ی انتشار نموده بودم که پس از انتشار قسمت اول آن در برخی سایتها به دلیل تلخی شدید واقعیات انکارناپذیر این گره خوردگی بهت آور و غیر قابل اغماض ، نه تنها در فضای رسانه ها با سکوت مطلق آقای رحیم مشایی و اعوان و انصارش بلکه با موارد تهدیدآمیزی از طرف این جریان خطرناک و بویژه برخی وامداران و یاوران امنیتی این جریان که با سوءاستفاده از جایگاه های خود به تهدید اینجانب و سایت های مرتبط با نشر پژوهش هایم پرداختند ، مواجه شدم که چاره ای جز توقف انتشار این مجموعه و طرح استمداد از حضرتعالی برایم نمانده است.به لفظ جلاله الله قسم ذره ای از کشته شدن و شهادت در راه خدا بویژه بدست منافقین آلت فعل صهیونیست ها باکی ندارم و بالعکس مشتاقانه در آرزوی وصال آن لحظه ام اما چون وظیفه ی شرعی اینجانب که تقید به حدود آن جرأت انتظار شفاعت قسیم جنت و نار علیه السلام را به روح و جسمم می بخشد نگارش این نامه را موجب گردیده است.

 

 


علیرضا توکلی طرقی! دعوت از1200 + 190 ایرانی خارج از کشور

 توسط محمدشریف ملکزاده یا میثم طاهری یا ... ؟

 






درویشعلی شمس!



کاظم کیاپاشا

 


حسین هاتفی فارمد

 


محسن کافی (همانند مرتضی کافی) خدمات بی نظیری به اسفندیار رحیم مشایی داشته است که مستحق تشویق می باشد!

 


سفر اردن!

 


سفر آمریکا

 

 


 


و چه دانی که چیست بلاروس؟!

 

ریاست محترم قوه قضائیه

قبول بفرمایید که در امان بودن کشور و نظام را که بنده کاره ای نیستم نظر بدهم؛ اما امنیت خود و خانواده ام را از طرف گروه وابسته به آقای مشایی در خطر می بینم؛ همان رحیم مشایی ای که حداقل متهم به آمریت در چندین فقره قتل می باشد که آنهم مربوط به زمانی است که عضوی کوچک در تشکیلات نظامی امنیتی واحد اطلاعات سپاه بوده (حالا که به فضل آقای احمدی نژاد همه کاره ی اجرایی اقتصادی سیاسی امنیتی فرهنگی می باشد وحتی دو وزیر فعلی و قبلی اطلاعات به دلیل عدم تولای لازم به شخص شخیص وی کنار امنیت شغلی نداشته اند!)

 


(جهت شادی ارواح شهدای رامسر که توسط تروریستهای خانواده ی اسفندیار رحیم مشایی به شهادت رسیدند صلوات برمحمد و آل محمد)

ریاست محترم قوه قضائیه

متذکر می گردم از نمونه های اعلای کارآمدی مدیریت قضایی نظام مقدس جمهوری اسلامی، برخورد انقلابی و عدالت محورانه با فرمانده ی منافق واحد نهضت های آزادیبخش سپاه (که در زمان خود کلیه ی عملیات های خارج از کشور سپاه را بر عهده داشت ) و یا مسئولیت فرماندهی در سپاه اصفهان را دارا بود می باشد که اتفاقاً به شدت مورد حمایت آقای حسینعلی منتظری قائم مقام وقت رهبری وگره خورده ی به او بود .

 اگر اقتدار سیستم قضایی کشور نمی بود چه بسا دامنه ی جنایات و آدمکشی های نامبرده و باند خطرناک و نفوذی اش در سپاه و بیت منتظری منجر به چالشهای جدی برای آینده ی نظام و بروز فتنه های پیچیده تر میگردید. اگر دستگاه قضایی با رعایت استقلال کامل و نهراسیدن از جایگاه سید مهدی هاشمی و مدافعانش در بین بزرگان نظام ؛ پرونده ی قتلهایی را که به آمریت و معاونت وی (به بهانه های مختلف مقابله با منافقین یا فواحش و یا امثالذلک )سالها قبل به وقوع پیوسته بود به شکل عادلانه و فارغ از مظلوم نمایی ها ی منافقین و اَنگ های محاربین و ترس از جو سازی های سیاسی آفتابه های دور قاب ، رسیدگی و به موقع اطلاعرسانی می کرد چه بسا آقای منتظری هم با وجود ابعاد مثبت و سوابق و عملکردهای انقلابی و مدعی عمل به آرمانهای امام خمینی به تعبیر خود امام در معرض سقوط به قعر جهنم قرار نمی گرفت.

سید مهدی هاشمی از به اصطلاح مبارزان قبل از انقلاب بود که در اثر فقدان مبانی صحیح فقهی، خود شگفتی ، کم تجربگی وشتاب زدگی  در برداشت های اسلامی رگه های روشنی از التقاط وروشنفکرزدگی در او نمودار شده بود. وی شخصیتی مبارز و سیاسی داشت که به گفته ی خودش همین سیاسی گری های دور از تهذیب و تزکیه او را به شقاوت ابدی کشاند. از آنجایی که برادر سید مهدی، داماد خانواده آیت الله منتظری بود، او توانست به خوبی در بیت آیت الله منتظری نفوذ کند و حمایت کامل و همه جانبه ی آیت الله منتظری را نسبت به خود جلب کند.

 

 

 


هر چند عدم حمایت حضرت امام خمینی از جریان تحصن کلیسای سنت مری پاریس در زمان دستگیری سید مهدی هاشمی توسط ساواک، برای هوشیاران کافی بود تا انحراف او و اطرافیانش را تشخیص دهند، اما متأسفانه جریان سیدمهدی هاشمی و باند اطرافش موفق شدند با انحراف از مبانی و التزامات شرعی و قانونی ولایت فقیه ، پس از نفوذ به دستگاههای مختلف و بویژه امنیتی نظام ،عقاید انحرافی وافکار التقاطی خود را درحوزه های اندیشه بویژه با هدف قرار دادن جوانان مستعد اما احساساتی و کم تجربه با محور قرار دادن شهرستانها ذیل تبلیغات و تطمیع و تهدیدها؛ زمینه های سقوط اساسی حسینعلی منتظری را به دامان بی بی سی و اربابانشان فراهم آورند تا به خیال باطل خود به خط اصیل و مبنایی انقلاب و نظام اسلامی در عمل ضربه وارد کنند.

{قسمتی از نامه مبارک حضرت امام خمینی: }

جناب آقای منتظری

در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برای تان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم.

شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:
1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم...

من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند...یکشنبه ششم فروردین شصت و هشت (ه.ش)...

ریاست محترم قوه قضائیه

در سال 1354 ، ماشاءالله سعیدی (فرزند محسن با پوشش رسمی کارمند عالیرتبه ی فرودگاه) یکی از افراد امنیتی کادر مرکزی و تشکیلاتی سازمان محاربین خلق (که از نظر نوع عملکرد در لینک مرتبطین هاشمی هشتم ساواک قابل تحلیل می باشد) با استقرار در شهرستان رامسر فاز سیاسی سازمان را آغاز و عملیاتی می نماید.

نامبرده در طیّ مدّت اقامت خود در شهرستان رامسر که تا پایان فاز سیاسی و قبل از خروج مسلحانه ، ادامه داشت ؛ با رعایت پوشش انجمن حجتیه (ابراز ارادتمندی شدید به زیارت امام زمان درلابلای درختان خضراء جنگل و تلاش شدید برای تحدید فرهنگ بهائیت) با نهایت دقت با جذب افرادی نظیر مهندس حسین حدادی مقدم (معدومی)؛ مهندس علی صالحی (معدومی)؛ شکرالله محمدشریفی (معدومی) ؛ فیروز رحیمیان (معدوم شده) و امثالهم اقدام به کادرسازی و آموزش سازمانی محسوس و غیر محسوس نموده و پس از سالها فعالیت موفق به راه اندازی گسترده ترین تشکیلات سازمان محاربین خلق در شهرستان رامسر گردید.

یکی از روش های سؤال برانگیز عملکردهای اسفندیار رحیم مشایی در دوره ی حضورش در سپاه مازندران حذف سریع متهمانی است که بعضاً از اعضای تشکیلاتی سازمان محاربین خلق و در ارتباط مستقیم با ماشا اله سعیدی  بوده و به استناد شواهد و قرائن موجود سابقه و اطلاعات جامعی از اهداف، استراتژی و رویکرد مشی مسلحانه ی سازمان، لایه های درونی و احتیاطی، نحوه ی پشتیبانی، آشنا با مقرهای نظامی و مخفی گاههای سلاح و مهمات و دیگر تیمهای تروریستی سازمان داشتند.

 

این افراد متأسفانه پس از شناسایی و دستگیری در طیّ مدت زمانی کوتاه بدون تخلیه ی اطلاعاتی حسب اوامر اسفندیار ( و تأکید دارم با توجه به شواهد و قرائن مهم چه بسا به هدف امحاء سر نخ ها و ردّپای سوابق خود و خانواده اش ) معدوم گردیده اند. برای نمونه طاهر رضایی چمني محارب معدوم خدمتگذار منزل مادر اسفندیار (به همراهی حشمت چمنی) عامل نفوذي محاربین در بسيج كه باعث موفقیت حمله آنان به بسيج كتالم شد.وي پس از بازداشت صريحا اعتراف مي كند كه با پيشنهاد كوروش رحیم مشایی و گذراندن آموزشهاي نزد او به تشكيلات بسيج نفوذ كرده و اطلاعات و اخبار خود را به كوروش منتقل مي نمود.به نظر می آید وي به جهت اطلاعات با ارزشي كه در اختيار داشت و مي توانست موقعيت اسفندیار و مرتبطینش را به مخاطره بيندازد بلافاصله اعدام مي شود.


 


بختیار رحیم مشایی معروف به کورش رحیمی

 

جالب است که وقتی آقای اسفندیار رحیم مشایی با ژست های مقدس مأبانه و ادعاهای ارتباطی با امام عصر در عالم رؤیا و این گونه اداء و اطوارهای عوامفریبانه موفق به اثرگذاری و جلب توجه مسئولین امنیتی، اقتصادی و اخیراً نیز سیاسی گردیده است و معاون کلیدی و بلکه عقل و قلب منفصل آقای احمدی نژاد شده است، با همکاری برادر محاربش بختیار رحیم مشایی (حالیه معروف به کورش رحیمی)  و تعداد دیگری از اعضای مرتبط با اشباح ماشاءالله سعیدی که دست نابکارشان به خون مطهر بچه های سپاه و بسیج وحزب اللهی های کوچه و بازار آلوده بوده و به برکت الطاف و عنایات ملوکانه ی اسفندیار از حداقل های مجازات نیز رهایی یافته اند در پرتو بذل و بخشش های بیت المال نظام جمهوری اسلامی اقدام به فراخوانی و سازماندهی اعضاء و هواداران محاربین موسوم به منافقین و نیز دیگر گروهک های الحادی با الگوبرداری از روش های دهه ی 60 ایجاد کانون های موسوم به میلیشیا تحت تابلوی کوهنوردی نموده و شبکه ای از کهنه منافقان بعضاً مدعی توبه را حمایت و ساپورت می نماید.

 

با تدقیق در رخدادهای پس از اعلام مشی مسلّحانه ی سازمان محاربین در رامسر و مدیریت سوء امنیتی و حفاظتی اسفندیار رحیم مشایی بویژه سوء استفاده از موقعیت حقوقی، هر ناظر اهل انصاف با ابهامات بسیار خطرناک مواجه میگردد. بدین معنی که قابل مشاهده است که افرادی از نیروهای تشکیلاتی و عملیاتی سازمان محاربین علیرغم ارتکاب جنایات ددمنشانه بدلیل عنایات خاصه ی اسفندیار از مجازات اعدام رهایی و صرفاً پس از تحمل حبس های کوتاه مدت تحت عنوان تواب از زندان آزاد شدند و در مقابل افرادی از رده های دیگر سازمان که ارتباط و فعالیت شان در مشی مسلحانه در مسیر قانونی دادرسی محرز و اثبات شده نبوده بای دلیلی که بعضاً در جای خود سؤال برانگیز بوده است حسب امر اسفندیار بدون انجام تشریفات قضایی و محاکمه و صدور حکم، پس از بازداشت، تیرباران میگردیده اند.

 

باز از مصادیق این اعدام ها می توان به تیر باران 4 تن از اعضای گروهک محاربین به نامهای:

حسین شاه منصوریان؛ فرهاد فلکی مقدم؛ بهزاد صفاتیان و فیروز رحیمیان اشاره کرد که توسط نیروهای تحت امر اسفندیار رحیم مشایی بدون حکم قضایی به قتل رسیدند. عوامل اجرایی این اعدامها به نامهای هادی پیامی،عادل مشایی،بهرام قربانیان وغلامعلی سلیمان نژاد قابل اشاره اند. در خصوص اعدام افراد یادشده، پس از چندی توسّط خانواده شان شکایتی علیه نیروهای عملیات سپاه به مراجع قضایی تسلیم گردید که در جریان رسیدگی به آن اسفندیار نیز چند جلسه جهت بازجویی به دادسرای نظامی احضار گردید...

ماجرای غمبار و غیر قابل انکار در این مقطع آنجا نهفته است که اسفندیار رحیم مشایی در مقطع زمانی یادشده عنوان مسئولیت جانشینی واحد اطلاعات سپاه را یدک می کشید و با سوء استفاده از موقعیت حقوقی و نقش کلیدی خود در واحد اطلاعات سپاه عملاً خدمات شایانی را به سازمان محاربین و دوستان قدیمی تر و فامیل های خود در سازمان محاربین یعنی تیم ماشاءالله سعیدی می نمود.

در سالهاي 1359 لغايت 1361  به جهت عدم بينش و دانش كافي مسوول واحد اطلاعات سپاه رامسر، روند مأموريت امنيتي واحد اطلاعات سپاه با اراده اسفندیار كه جانشين واحد بود انجام مي گرديد و افردي همچون  مجيد نورحسيني (يا حسيني)، درويش علي شمس، محسن کافی (حميد فاضلي)، نيك نهاد و ....   با ايجاد يك زنجيره انساني تحت سيطره و مديريت اسفندیار، واحد اطلاعات سپاه رامسر را تشكيل مي دادند.

علاوه بر اين وجود افراد مسئله داري همچون:«ناصر طاها، بهمن الهي(فيلي)، موسي اشكوري، عطا دل آرا، مصيب نياستي، احمد رضوي(نرژا)» در پست هاي كليدي و حساس سپاه علاوه بر پيچيدگي و پيوستگي اين شبكه انساني استيلاي جريان منحرف سياسي حاكم بر سپاه را مضاعف مي نمود.

ماشاءالله سعیدی در اوایل اعلام مشی مسلحانه توسّط سازمان در منطقه حضور داشته و شخصاً عملیاتهای تروریستی را طراحی و هدایت می نمود. پس از شناسایی و اندک زمانی قبل از اقدام به دستگیری توسط نیروهای عملیات سپاه با اطلاع یافتن از طریق منبع نفوذی خود در سپاه (که برابر گزارشات موثّق در ارتباط با اسفندیار رحیم مشایی بوده است) شب قبل از عملیات با تخلیه ی لوازم و اسناد و مدارک خانه ی تیمی خود متواری و از آن زمان تا کنون به شبحی همچون هادی ِمسعود کشمیری تبدیل گردیده است! {در این باره لطفا پیوست تکمیلی سوم ملاحظه گردد}

ریاست محترم قوه قضائیه

آنچه بنده با مخاطب قرار دادن حضرتعالی بر آن تأکید دارم و امیدوارم ولو در مسیر رسیدگی به شکایت قبلی اسفندیار رحیم مشایی  از اینجانب مورد توجه جدی دستگاه قضای کشور قرار گیرد؛ خطرناک بودن وجود شبکه ای آلوده و متعفن  در نظام اجرایی کشور می باشد که شکل گیری آن ناشی از عدم دقت به فساد موجود در سوابق و عملکردهای غیر شرعی امثال رحیم مشایی و باند قدیمی همراه اوست که متأسفانه اکنون با نهایت سوءاستفاده از ضعف های نفسانی و قدرت طلبی های امثال سعید مرتضوی ها و [....] به وضعیت فعلی تبدیل گشته است .

 

 مگر مقام معظم رهبری (حفظ الله) در بند هفتم فرمان هشت ماده ای مبارزه با مفاسد اقتصادی نفرمودند :

"در امر مبارزه با فساد نبايد هيچ تبعيضي ديده شود. هيچ کس و هيچ نهاد و دستگاهي نبايد استثنا شود. هيچ شخص يا نهاد نمي تواند با عذر انتساب به اینجانب یا ديگر مسئولان کشور را از حساب کشي معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند بايد برخورد يکسان صورت گيرد. "

در بهار 1386 بود که ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز (زمان ریاست سردار نقدی) مطابق با رهنمودهای مقام معظم رهبری برای اولین بار با اقدامی قاطع، انقلابی ، قابل تقدیر و  بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی اقدام به کشف، برخورد و افشای قاچاق کالا توسط یکی از گروه های سیاسی مدعی دروغین اصولگرایی کرد؛ آن ستاد در باره این اقدام خبر داد: "يكي ديگر از شبكه‌های‎ ‎بزرگ قاچاق ‏پوشاك كه با سوء استفاده از معافيت خاص جهت انجام امور خيريه در حجم‎ ‎وسيع اقدام به قاچاق پوشاك مي‌كرد ‏با تلاش پليس آگاهي تهران بزرگ كشف‎ ‎شد."

 

[....]

 


 

[....]


افشای تخلفات صورت گرفته از سوی سردار نقدی باعث شد تا[....] علی رغم انکار اولیه اين موضوع و سپس انکار دخالت و اطلاع خود از این سوء استفاده مالی، پس از شش ماه با تایید تخلفات صورت گرفته، [....]  را عزل کند.


[....]


 به عنوان نمونه، [....] می گوید: "[....]  از لحاظ حقوقی از [....]  جداست و اعضای هیئت مدیره آن شرکت حق امضا دارند و کیفر خواست برای [....] صادر شده". اما طبق قانون؛ انجام این کار (قاچاق کالا)، بدون تایید و امضای [....]  ممکن نبوده است!

یکی از سایتها(نقدنیوز) برای اثبات کذب بودن ادعاهای [....] ؛ نامه ای از وی به عنوان[....] به گمرک را منتشر ساخته بود :



 

نکته مهم این جاست که بنا بر سند فوق، شرکت اماراتی تنها قصد اهدای 1500 کیلو پوشاک داشته است؛ حال آنکه [....] درخواست ترخیص 50 تن پوشاک(یعنی 48500 کیلو بیشتر) از گمرک می کند!

 

[....]

 

 

هنگامیکه با تلاش ها و پیگیری های بعمل آمده توسط معاونت بازرسی وقت ستاد، گزارش کشف شبکه بزرگ قاچاق تحت پوشش امور خیریه به مرجع قضایی اعلام شد انتظار می رفت قوه قضائیه طبق الگوی حکومتی امام علی(ع) و فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر برخورد قاطع قضایی، علاوه بر جزای نقدی مندرج در حکم، نسبت به صدور حکم متناسب با جرم بر مبنای "ماده 2 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري"  (سه ماه تا دو سال حبس جهت سوء استفاده از موقعیت قانونی) نیز اقدام نماید. چرا که اگر [....] از موقعیت قانونی جایگاه خود سوء استفاده نمی کرد، شرکت [....] هرگز نمی توانست اقدام به قاچاق کالا نماید.

ریاست محترم قوه قضائیه

پرونده فساد [....]  و همدستانش در حکومت جمهوری اسلامی از کثیف ترین و رذیلانه ترین پرونده هایی است که تا به حال کشف شده است؛ تأکیدات قرآن کریم در تکریم یتیمان کجا و فساد و رانت خواری و قاچاق متهمان این پرونده به اسم یتیمان کجا؟!

آیا این شائبه در ذهن شما ایجاد نمی شود که به چه دلیل حامیان [....] تا به امروز از او حمایت می کنند؟!

[....]

 


 

[....]

 

براستی مرتضوی کیست که دستگاه قضایی و حتی نظارت قوه ی مقننه را نیز مضحکه ی عملکرد خویش می نماید؟

 

آیا متهم به دستیاری در فروش سؤالات کنکور دانشگاه آزاد در سال 1382 نبود؟

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نویسنده: مهدی آئین پرست ׀ تاریخ: جمعه 27 مرداد 1391برچسب:سیاسی , خبری , انتقادی ,اجتماعی - اخبار ویژه - تخریب نظام - اصلاح طلبان - اجتماعی - شبهات - سیاسی - - متفرقه - گوناگون - اهم موضوعات - اطرافیان رییس جمهور -, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , saitroshangari.ir.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com